در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۱۰ دی ۱۳۹۲

تا وقتي كه دنياي آزاد نوكر نفته و فروش آت آشغال هاي خودشون . اين گزارش و گزارش هاي ديگه رو مي زاريم در كوزه

292 - سه‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۴
حقوق انسانها و خلافت اسلامي ؟؟!.

                      انتشار گزارش حقوق بشر وزارت خارجه انگلیس
گزارش سالانه وزارت خارجه انگلستان درباره حقوق بشر انتشار يافت و همانطور كه پيش بينی می‌شد، نقض حقوق انسانی در جمهوری<!> اسلامی، بخش مهمی از اين گزارش را به خود اختصاص داد.
اهميت اين گزارش فراتر از اظهار نظر وزارت خارجه انگلستان است، زيرا انگلستان اكنون رياست نوبتی اتحاديه اروپا را برعهده دارد و خواه ناخواه اين گزارش در سطح اين اتحاديه مطرح خواهد شد.

. گزارش حاكيست در ايران تغيير قابل توجهی در جهت بهبود وضع حقوق بشر در سال گذشته به وجود نيامده است و در شماری از موارد اوضاع بدتر شده است - دراين گزارش نسبت به محدودتر شدن آزادی بيان و اجتماعات در ايران، فقدان آزادی مذهبی و شمار زياد مجازات اعدام ابراز نگرانی شده است.<این ابراز نگرانی شده است هم، از اون حرفاست!>
گزارش می‌افزايد:
ايران به حق آزادی بيان احترام نمی گذارد و سانسور دولتی را بر همه رسانه‌ها و بويژه رسانه‌های اينترنتی افزايش داده است. ايران بسياری از وبسايت‌ها و وبلاگ‌هايی را كه محتوای سياسی دارند يا به انتقاد از دولت می‌پردازند مسدود كرده است و شماری از روزنامه‌های اصلاح طلب<؟!> را بسته است.


291 - جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴ 
خلافتي كه غارت بزرگ را نشانه گرفت ؟!.

                                             يك قطره 5/2 ميليارد توماني از اقيانوس تخلفات نفتي!

پيرو واكنش وزير نفت به اخبار مربوط به تخلفات در مناقصه‌هاي وزارت نفت، خبرنگار «بازتاب»، نمونه‌اي كوچك را كه تخلف دو ميليون يورويي در يك مناقصه شركت نفت مركزي است، منتشر كرد
__________________________
اين امتي كه دلش خوش بود هميشه در (( صحنه )) هست! هيچ ميداند كه ثروت ملي و همه دار و ندار مادي و معنوي اش را حضرات(خيلي انقلابي!!) و اعوان داخلي و خارجي شان در تمام همين صحنه هائي كه تشريف
داشته ايد!! - خورده اند و برده اند و دارند ميخورند و مي برند ؟؟....
* البته يادمان باشد كه اگر دعوا بر سر تقسيم در نمي گرفت داستان بخور بخور اين ( يك قطره!!) هم مانند بقيه (قطرات!). لابد به سينه تــاريــخ سپرده ميشد!.


290 
بازار كامپيوتر ايران اسلامی ، كلاهبرداري رسمي در روز روشن!
چند روز پيش، يك جفت اسپيكر{ بلند گو}. گران‌قيمت را در خيابان جمهوري!(خيابان شاه) خريدم، پس از باز كردن كارتن، دريافتم كه جنس داخل كارتن، دست‌دوم است و چون فروشنده از آشنايان بود، توانستم آن را پس بدهم.
و...... اما
امروز از فروشگاهي ديگر، نوع ديگري از اسپيكر را خريداري كردم و اين بار، در كمال حيرت ديدم مارك جنس داخل جعبه با مارك روي آن تفاوت دارد!!.
_______________________
باور كنيد وقتي زير بنا و ماهيت يك نظام كه چه عرض كنم . يك حكومت و يا بهتر بگويم يك خلافت- قلابي از كار در ميآيد و همه چيز - زير فرمان حديث و مسئله و نقل قول هاي پوسيده وبجا مانده از دوران جاهليت قرار ميگيرد و وقتي عاملين و مجريان اين اوامر و دستورات مشتي افراد مشخص كه درفرصت طلبي و تحميق مردمان ساده وغافل شهره شهر و دیار هستند - باشند . طبيعي و بديهي هست كه (بلند گوي راديو) كه هيچ- بلكه اصول و اساس و باور و موجوديت افراد نيز قلابي و سر هم بندي شده از كار در ميآيد .
 ترديد نكنيد . كافيست كمي بيشتر اهل دقت باشيد.

... بايد از آنها كه به دوبي رفت و آمد مي كنند و ايام آخر هفته و تعطيلات خودشان را در آنجا به گرم و نرم كردن (استخوانهاي! ) خود ميپردازند بپرسيد كه عرب هاي دوبي وقتي ميخواهند از ايرانيان نام ببرند چگونه (ولي نعمت) هاي ديروز خودشان را خطاب مي كنند؟و نيز دختران نازنين ايراني كه برابر اسناد اعلام شده و گزارشات متعدد تعداد شان هم كم نيست زير دست و پاي يك مشت گردن كلفت بي هويت و هوسبازبه چه كاري سرگرم و مشغولند؟؟.

289 - چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۴ 
فكرش را بكن !. از دوبي هم عقب تريم ؟!
* دانشجويان كشور هاي عربي و شيخ نشين هاي حاشيه خليج(هميشه ) فارس و نيز اروپائي و آمريكائي در دانشگاه هاي ايران قبل از (انقلاب!) به تحصيل مشغول بودند و اكنون به بركت وجود منحوس <خرافه و جعل و دروغ " ، بايد جوانان ما براي تحصيلات دانشگاهي به شيخ نشين دوبي كه تا يكي دو-سه دهه گذشته صحراي سوزان وبي آب و علفي بود سفر كنند!!.
تلويزيون امارات اعلام كرد، تا پايان سه ماهه نخست امسال مبلغ ۲۰۰ ميليارد دلار از سوى ۴۰۰ هزار ايرانى در دبى سرمايه گذارى شده است
بر پايه همين گزارش و بنا بر پيش بينى كارشناسان، تا پايان سال جارى سرمايه گذارى ايرانيان در دبى از مرزسيصد ميليارد دلار خواهد گذشت !.
رئيس شوراى بازرگانان ايرانى در دبى به{ ايسنا } گفت دليل اين جذب سرمايه، اقتصاد دولتى و نبود امنيت اقتصادى در ايران است.

به گفته رئيس اتاق بازرگانى و صنايع و معادن تهران، در حال حاضر بيش از ۶۵۰۰ شركت ايرانى در دبى وجود دارد و ۱۰ هزار دانشجوى ايرانى در اين كشور به تحصيل مشغولند. بيش از ۲۵ درصد جمعيت اين بندر را ايرانيان موفق در امر تجارت تشكيل مى دهند.
___________________
ايران امروز كه بزعم ملا ها. (ام القراي اسلام و امام زمان!!) نام گرفته ودر اصل و در عمل به سرزمين دروغ و دزدي و بي قانوني و عقب ماندگي و .....مبدل شده . تا همين بيست و پنج
شش سال پيش آقا وسرور سرزمين هاي همسايه و در اوج پيشرفت و نيك نامي در دنيا بود.

شيوخ جزاير بي آب و علفش با وجود بر داشت و دخالت غربيان در تاراج منابع نفتي اش . براي استراحت به دامنه هاي تماشائي شمال ايران ميآمدند و براي معالجه و (چك آپ!) در بيمارستان معروف نمازي شيراز بستري ميشدند و آقا زاده هاشان براي شكار (شاهين) هاي معروف ايراني با خيمه و خرگاه به صفحات جنوب شرقي كشورمان مي رفتند.
جوانان كشور هاي آسيائي و آفريقائي . از جمله هند و پاكستان و همچنين بريتانيائي و آمريكائي در دانشگاه هاي تهران و شيراز مشغول تحصيل بودند .
در پنجسال اول دهه پنجاه - ايران ما بيشترين اطباء هندي را در درمانگاه ها و بيمارستانهاي شهر هاي درجه دوم و سوم بكار گرفته بود
در سالهاي قبل از انقلاب ! .حضور جوانان كشور هاي آسياي دور - از جمله {فيليپيني } ها براي استخدام و كار در ايران مرتبا در حال افزايش بود .
هم ميهنان ميان سال بخوبي بياد دارند كه بازار استخدام دختران چشم بادامي به عنوان دايه و خدمتكار! بسيار گرم و پر و رونق (!) بود
ايران قبل از انقلاب به بسياري از كشور هاي جهان از جمله به دولت كريمه! (انگليس) وام هاي دراز مدت ميداد و در طرح ها و پروژه هاي اقتصادي و صنعتي شان مشاركت ميكرد.
در صنعت فولاد آلمان {كروپ} و در كمپاني معظم {كرايسلر} آمريكائي داراي سهام بالائي بود .

خوب بياد ميآورم كه در ماه هاي نخست به پرواز در آمدن هواپيماي مسافر بر معروف به (كنكورد) كه درآن زمان تا دو ونيم برابر سرعت صوت قدرت پرواز داشت . دولت ايران در حاليكه هنوز بسياري از كشور هاي صنعتي دنيا از جمله ايالات متحده آمادگي خريد آنرا نداشتند - سفارش دو فروند آن را به دوكشور سازنده { فرانسه و انگليس) داد.
و بد نيست بدانيد كه در روزهاي نخست كاميابي انقلابيون! . يكي از اولين بخشنامه ها و مكاتبات دولت موقت اعلام لغو قرارداد خريد همين دو فروند هواپيماي كنكورد بود !!.

و .... حالا به يمن وجود <عناصر حرف و حدیث!>، كه نشان دادند در مقام قدرت هيچ ذوق و درك و توانائي و بخصوص علاقمندي به حفظ پيشرفت هاي ايران ندارند آن چنان ضرباتي بر پيكر و قامت بپا خاسته ايران وايراني وارد نمودند كه (دوبي) كعبه آمال شان شد و بيابانها وشن زار هاي ديروز آن جاي امن و آرامي براي زندگي تجاري و شخصي شان گرديد !.
 رفتند و آنچه را كه بايد براي وطن شان صرف ميكردند - به دامن كساني ريختند كه تا ديروز براي هوا خوري و كنترول وضعيت جسماني خودشان سراغ بيمارستان هاي ايران و اطباء بنام اش را ميگرفتند .
ملا هاي حاكم به قيمت ويراني ايران . دوبي را عروس خاور ميانه كردند و اكنون خودشان هم براي پنهان كردن آنچه كه دراين سالها به انواع مختلف بالا كشيده اند هيچ جائي را (امن) تر از دامن اعراب (دوبي) نمي بينند!.
آري........ بايد از آنها كه به دوبي رفت و آمد مي كنند و ايام آخر هفته و تعطيلات خودشان را در آنجا به گرم و نرم كردن (استخوانهاي! ) خود ميپردازند بپرسيد كه عرب هاي دوبي وقتي ميخواهند از ايرانيان نام ببرند چگونه (ولي نعمت) هاي ديروز خودشان را خطاب مي كنند؟و نيز دختران نازنين ايراني كه برابر اسناد اعلام شده و گزارشات متعدد تعداد شان هم كم نيست زير دست و پاي يك مشت گردن كلفت بي هويت و هوسبازبه چه كاري سرگرم و مشغولند؟؟.


288 -*
بازداشت كلاهبردار آمريكايي به علت فروش مدرك قلابي به ايراني‌ها

یك پلیس آمریكایی به اتهام فروش هزاران مدرك تحصیلی دانشگاهی به خریداران در كشورهای دیگر از جمله ایران، درانتظار محاكمه به سر می برد.«دنیس گلوبولسكی» پلیس سابق ایالت نیومكزیكو واقع در جنوب غربی آمریكا متهم است با سوء استفاده از نام دانشگاه معتبر بركلی در ایالت كالیفرنیا، طی 15 سال اخیر نزدیك به 13 هزار مدرك تحصیلی را در مقاطع كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكترا از طریق اینترنت و مكاتبه برای متقاضیان در كشورهای مختلف صادر كرده است.

_________________
خوب !... حالا بهتر ميشود فهميد كه چطوري ظاهر نما های " پیشانی به مهر!"  و بيشتر اهالی منبر ووابسته های آنها ، يك دفعه جست زدند توي عنوان دكتر و مهندس ورفتند نشستند پشت ميز وزارت و وكالت و سرگرم به  قاپيدن و چاپيدن شدند و بد تر از همه به اشاعه ی خرافه و جعل و حقه و پنهانکاری پرداختند.

البته يادتان هست كه چند ماه پيش يك شعبه از يك دانشگاه (مجازي) بنام (هاوائي) را كه مدرك قلابي و جعلي در تهران مي فروخت خود حضرات لو دادند و مچ خيلي از دكتراي جعل و حقه و مهندسين و كارشناسان !دروغين را پيش (امت!!) وا مانده در (صحنه!) باز كردند.

۰۹ دی ۱۳۹۲

يك شنبه 27 ژوئيه . پگاه . صداي چند نفس عميق به گوش رسيد. سپس دمي عميق فرو داد و كـــــــــــار پايان يافت

287 - جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران .
شاه<فقید> سه روز پيش از مرگش به (اصلان افشار) رئيس كل تشريفات كه به ديدارش آمده بود اعتراف كرد : من براي عظمت ايران و خوشبختي ايرانيان همه چيز انجام دادم .... ميخواستم ملتم را به تمدن بزرگ رهنمون شوم و ببينيد اكنون همه چيز در معرض ويراني است .
شاه مي گفت : به ويژه از تجزيه كشور و ظهور نيروهاي گريز از مركز در ايران بيم دارد ...او مي گفت : انقلاب ايران بر خلاف آنچه كه پاره اي گفتند و نوشتند به دليل فقر نبود . ايرانيان مي توانستند وضع كشورشان و سطح زندگي خودشان را با پنجاه يا ده سال پيش بسنجند . اغلب افراد مرفه تظاهرات ميكردند . شركت در انقلاب براي آنان حكم خود كشي را داشت ولي آنها را مورد سوء استفاده قرار داده بودند.
اصلان افشار ميگويد مي بايست به او نزديك ميشديم تا صدايش را بشنويم  . چون صدايش بسيار ضعيف شده بود .
مي گفت : من در انتظار سرنوشت هستم . مرتب براي ايران و براي ملتم دعا ميكنم و مدام در انديشه رنج هاي آنانم ...اين . آخرين گفته هاي شاه بود .

از روز بيست و پنجم ژوئيه عفونت جديد و شديدي به همراه تب دوباره ايجاد شد و شاه به حالت بيهوشي افتاد. اين پاياني بود كه قابل پيشگيري نبود . و خيلي زود فرا رسيد . فقط موضوع چند ساعت بود.
شهبانو . شاهدخت اشرف . و چهار فرزند شاه و همچنين دكتر پيرنيا و اردشير زاهدي و اصلان افشار . مارك مورس و امير پور شجاع - دائم در بيمارستان بودند.
يك شنبه 27 ژوئيه . پگاه . صداي چند نفس عميق به گوش رسيد. سپس دمي عميق فرو داد و كـــــــــــار پايان يافت .
دكتر پيرنيا حلقه ازدواج او را از انگشتش بيرون كشيد و به همسرش داد و پرستار مصري (چشم هايش) را بست ..... افسانه به پايان آمد .


آخرين روزها . دكتر هوشنگ نهاوندي

افشای ویژگی‌های یکی از مؤثرترین ابزارهای جاسوسی آمریکا

یکی از سلاح‌های موجود در زرادخانه جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا قادر است بر روی تقریبا هر سیستم کامپیوتری‌، نرم‌افزارهای جاسوسی دلخواه را به‌صورت مخفیانه نصب کند. اسناد بسیار محرمانه ساختار این سامانه را شرح می‌دهند.
آژانس امنیت ملی آمریکا (اِن‌اِس‌اِی) نام "کوآنتوم" را برای یکی از مؤثرترین ابزار جاسوسی خود برگزیده است. این ابزار امکانات جاسوسی مختلفی در اختیار سرویس‌های امنیتی قرار می‌دهد؛ از دریافت اخبار تا دستکاری در دانلود و آپلود نرم‌افزارها.
به‌عنوان نمونه کارشناسان آژانس امنیت ملی آمریکا با روشی موسوم به "Quantum Insert" قادرند سیستم‌های کامپیوتری هدف را به بدافزارهای مختلف آلوده کنند. وقتی حفره نفوذ ایجاد شد، می‌توان نرم‌افزارهای دلخواه دیگری را روی سیستم قربانی نصب کرد؛ نرم‌افزارهایی که به صورت هدفمند اطلاعات را شکار می‌کنند.

این بدافزارها می‌توانند اطلاعات شبکه‌ای را که کامپیوتر قربانی به آن وصل است، ثبت کنند یا سری به هارد دیسک کامپیوتر بزنند یا از صفحه نمایش، مخفیانه عکس بگیرند.
صفحه ویژه "امنیت در فضای مجازی"
به نوشته روزنامه آمریکایی "واشنگتن پست"، آژانس امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۳ کنترل دست‌کم ۸۵ هزار سخت‌افزار را به این روش در دست داشته است. گروهی از این دستگاه‌ها کامپیوترهای شخصی بوده‌اند و گروهی هم سخت‌افزارهای موجود در شبکه شرکت‌ها و کارخانه‌ها یا ارائه‌دهندگان خدمات اینترنت و تلفن همراه.

سه چهار سال پيش - يادم نيست ." پارسونز " سفير انگليس بود يا كس ديگر با كنايه و با شگفتي كه پنهان نمي كرد گفت : * دانشجويان آمريكائي براي تحصيل پزشكي به شيراز ميآيند < دانشگاه پهلوي شيراز> و شاهزادگان عرب براي درمان به بيمارستان (نمازي) و خليلي وابسته به دانشگاه شيراز .

286 - پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران.
او ميخواست سخن بگويد . نه براي من . بلكه براي تاريخ
ميدانيد كه دريك ربع قرن در آمد سرانه ما از 160 دلار به 2450 دلار رسيد . البته شما ميدانيد چون اقتصاد دان هستيد و در اين توسعه شركت داشتيد .
آيا ميدانيد كه صندوق بين المللي پول و برجسته ترين موسسات تخصصي آمريكائي و اروپائي در سال 1977 پيش بيني ميكردند كه در پايان سده . ايران از نظر اقتصادي از كشور { اسپانيا} هم فراتر خواهد رفت ؟. نه وضع اسپانياي امروزي . بلكه اسپانياي آخر قرن بيستم .
همه اينها امكان پذير بود . تمام رويا ها را مي توانستيم واقعيت ببخشيم . ما منابع خداداد داريم . طبقه بر گزيده داريم . رژيم با ثباتي داشتيم . البته منابع طبيعي كما بيش باقي ميماند .... مگر  آن كه هم چون  برخي كشور ها ..... اجازه ي غارت آنها را بدهند {كه صادركردند!!}.
اكنون هرج ومرج خونيني بر ايران حاكم است . آيا اين هدف كساني نبود كه اين انقلاب را برنامه ريزي كردند و بآن ياري رساندند ؟ و حتي آنرا سازمان دادند .... اين انقلاب بنياد گرا را ؟؟.
تا چند سال ديگر شايد پنج يا شش سال ايران بزرگترين توليد كننده كود شيميائي در جهان ميشد . شركت نفت ما دهمين شركت بزرگ در دنيا بود . ذوب آهن ما با ضربآهنگ چشمگيري توسعه مي يافت . ميخواستند مانع همه اين ها شوند و همه را از ميان ببرند- كه بردند.
آنگاه سكوتي دراز و ....... ديگر چيزي نگفت و ظاهرا نمي خواست پاسخي بشنود . فقط ميخواست سخن بگويد . در باغ پهناور ( قبه) در مصر قدم ميزديم . هيچ نشانه اي از خستگي نبود- ناگهان خنده بلندي كرد و گفت :
آيا ميدانيد كه سه چهار سال پيش - يادم نيست . پارسونز سفير انگليس بود يا كس ديگر با كنايه و با شگفتي كه پنهان نمي كرد گفت : *
دانشجويان آمريكائي براي تحصيل پزشكي به شيراز ميآيند ( دانشگاه پهلوي شيراز) و شاهزادگان عرب براي درمان به بيمارستان (نمازي) و خليلي وابسته به دانشگاه شيراز .

احساس ميكردم ازاين موضوع ناراحت است كه خارجي ها به دلايلي جز ديدن (تخت جمشيد) و مسجد ها به كشور ما بيايند. از هر ديدگاه ايران داشت به گوهر رخشان اين منطقه بدل ميشد و اين را هر روز كم تر تحمل ميكردند . ميدانستند كه ايران سر مشقي خواهد شد - ميدانستند كه ايرانيان توانائي كوشش هاي استثنائي دارند . اين . ناراحت شان ميكرد.
 يك روزنامه غربي بسيار مهم به من ايراد گرفت كه چرا مصرف گوشت را در ايران به سوي افزايش سوق ميدهم .. چرا يك فرانسوي سالي 87 كيلو گوشت و يك آمريكائي سالي 130 كيلو در سال مصرف كند و نه يك ايراني ؟ و به نظر آنها من جنون خود بزرگ بيني داشتم *

آخرين روز ها .. نهاوندي

من پايه صلح در خاور ميانه بودم - نقش من دراين كه مصري ها و اسرائيلي ها را به سوي امضاي قــــرار داد كمپ ديويد بكشانم - اساسي بود -

285 - چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
برگي از تاريخ معاصر ايران .
* اعليحضرت . اين ملت ديد كه شما رفتيد
شاه ماجراهاي بخش پاياني اقامت در ايالات متحده آمريكا و پاناما را برايم شرح داد. از رويداد هاي اخير برايم گفت و چند خاطره ي شخصي اش را بازگو كرد .

 از من - از آنچه در پاريس و جا هاي ديگر . در محافل ايرانيان. از جنبش هاي مقاومت و اين كه مردم درون كشورچه مي انديشند و چه عقيده اي دارند پرسيد.
توضيح دادم كه مخالفين رژيم انقلابي ميخواهند بدانند آيا او از آنان پشتيباني مي كند و به ويژه نظرش در مورد ارتش كه هنوز هم به او وفادار است چيست ؟.
با خشونت حرف من را قطع كرد و گفت:
حالا ديگر از من چه انتظاري دارند ؟ . از جان من چه ميخواهند؟ . شما چه ميخواهيد ؟.
- اعليحضرت . من شخصا چيزي نمي خواهم.
- ميدانم كه شما چيزي از من نمي خواهيد . مردم ايران . ملتي كه براي آنان آنقدر كوشيدم و به من پشت كرد ديگر از من چه ميخواهد ؟.
- اعليحضرت . اين ملت ديد كه شما رفتيد و خاك وطن را رها كرديد .

 اين ملت مي انديشد كه هر وفاداري دو سويه است .
- بله . شايد شما حق داريد .

 ايــــران را نمي بايست رها ميكردم -  بايد نبرد ميكرديم - ولي من نمي خواستم خون ملتم را بريزم - حتي يك لحظه نمي توانستم تصور كنم كه اين ها قادر به انجام چه كارهائي هستند - آيا اينها به راستي انسان هستند يا جانوران كثيف ؟.
........ من زندگي خود را وقف ايران كردم - آيا اين حقيقت ندارد كه در سال 1945 كه كشور ما به وسيله ي سه ارتش بزرگ دنيا اشغال شده بود من يگانگي ملي و تماميت ارضي مملكت را حفظ كردم و بخشي از آذربايجان و كردستان را از سلطه روس ها بيرون كشيدم ؟. من ارتشي به وجود آوردم كه افتخار و سربلندي ايران بود .

 در اين سال هاي واپسين ايران ضامن امنيت و صلح در منطقه خليج فارس و همچنين تامين نفت (غرب) بود. - انقلاب سفيدي كه بايد انجام ميداديم اما هيچ كس در فكر آن نبود- اين انقلاب مثبت آيا زندگي آسوده براي ملت ايران نياورد كه حتي دشمنانم هم به آن اعتراف كردند؟.
اصلاحات ارضي لازم نبود ؟.. چه كسي آنرا بي آن كه خوني ريخته شود عملي كرد ؟- آزادي زن ايراني - سهيم شدن كارگران در سود شركت هاي توليدي - سپاه دانش - سپاه بهداشت . توسعه ي فوق العاده اقتصاد ايران - آيا اينها به حساب نمي آيد ؟؟- آيا ملت ايران منصف بود ؟؟ - و ..... غرب ؟!.

من پايه صلح در خاور ميانه بودم - نقش من دراين كه مصري ها و اسرائيلي ها را به سوي امضاي قــــرار داد كمپ ديويد بكشانم - اساسي بود -  البته (سادات) و حتي (كارتر) و ( بگين) همان روز بمن تلفن كردند و تشكر نمودند - بهاي نفت را بالا بردم - حالا بايد تاوان آنرا بپردازم !.
 همچنين پيشنهاد كردم به كشور هاي درحال توسعه ياري شود تا همه با هم بتوانيم اين دنياي تهي دست ديوانه را نجات دهيم - تا ثروت هاي كره زمين را به گونه اي عادلانه تقسيم كنيم و حالا كه من نيستم آيا شما شنيده ايد كه بهاي نفت پائين آمده باشد؟
(نيستي كه ببيني بهاي امروز نفت به كجا رسيده است)
در دوره سلطنت من ايران با همه همسايگان خود در كمال صلح زندگي ميكرد - ايراني ها از سوي همگان و همه جا مورد احترام بودند - هيچ كشوري در جهان جز كمونيست ها ازآنها رواديد ورود نمي خواستند و حالا......؟
.
و ميخواست (همچنان) سخن بگويد - نه براي من - بلكه براي تاريخ.


آخرين روزها - هوشنگ نهاوندي

شاه كه بي سر و صدا همه ي سران دنيا را به هنگام تبعيد شان ياري كرده بود هيچ كس را نيافت كه خودش را بپذيرد

284
برگي از تاريخ معاصر ايران .
شاه < فقید >  كه بي سر و صدا همه سران دنيا را به هنگام تبعيد ياري كرده بود هيچ كس را نيافت كه خودش رابپذيرد!!.
به چشم آنان . محمدرضا پهلوي شاهي بود كه سرنگون شده . در تبعيد بود و سر بار آنان !.
هنگامي كه به مراكش رسيد به او گفته شده بود كه فقط چند روز ميتواند آنجا بماند و حالا راه خروج را به او نشان ميدادند . ولي به كجا ميتوانست برود ؟.

خاندان سلطنتي ايران دچار همان نا ملايمات و آماج همان پست فطرتي هائي شدند كه (نيكولاي دوم) و خانواده اش پس ازكناره گيري تزار با آن روبرو شدند .
 حتي اقوام نزديك انگليسي و دانماركي تزار و متحدين مورد علاقه اش فرانسوي ها حق پناهندگي را از او دريغ كردند . شاه كه بي سر و صدا همه ي سران دنيا را به هنگام تبعيد شان ياري كرده بود هيچ كس را نيافت كه خودش را بپذيرد .
شاه ميخواست اقامت خودش را در مراكش چند هفته اي بيشتر ادامه دهد اما ملك حسن دوم . در پشت ظاهري بسيار مودب بيش از پيش شتاب داشت كه او كشورش را ترك كند .....و مراكشي ها اين را به اطرافيان شاه مي فهماندند !.
اردشير زاهدي كه اصلان افشار مدتي او را ياري ميكرد شبكه ي روابط خود را در دنيا به كار انداخت تا راه حلي بيابد . همزمان اصلان افشار كه حال مادرش بد شده و درحال مرگ بود ناگزير شد برود و شاه يكي از نزديكان صديق خود را از دست داد.

كشور سوئيس عذر خواست !.
 پس از جريان { نوفل لوشاتو} شك نبود كه پاريس نيز درخواست پناهندگي شاه را رد ميكند و خيلي زود همين طور هم شد !..با آنكه شاه رويه ئي سرشار از دشمني سياست انگليس را نسبت به پدر خود ميدانست و مخالف رفتن به آن كشور بود از لندن پرسيدند و پاسخ منفي بود !.
 بعد دريافتم كه {مارگارت تاچر} رهبر حزب محافظه كار رسما قول داده بود كه اگر در انتخاباتي كه به زودي قرار بود انجام گيرد برنده شود با كمال ميل شاه و خاندان سلطنتي را پذيرا خواهد شد . ولي آن هم براي آينده بود و فقط يك احتــمال.
ريچارد پاركر سفير آمريكا در مراكش و يك مامور (سيا) و دان آگر معاون وزير بازرگاني {جانسون} نزد شاه آمدند و نگراني هاي مراكش را از به درازا كشيدن اقامتش در آن كشور به (عرض) او رساندند و از نگراني دولت متبوع شان براي يافتن يك محل اقامت با ثبات (!) براي شاه سخن گفتند . البته هيچ پيشنهاد قابل پذيرشي نداشتند.
آمريكائيان {پاراگوئه} را پيشنهاد كردند كه شاه قاطعانه رد كرد... سپس آفريقاي جنوبي را مطرح ساختند كه دوست ايران بود و آمادگي آنرا داشت كه به شايستگي پذيراي شاه شود - شاه ترديد كرد. نميخواست به كشور {آپارتايد} برود . زيرا دشمنان همين امر را عليه او مورد استفاده قرار ميدادند . همچنين آفريقاي جنوبي خاطرات ناگواري را برايش زنده ميكرد - چون انگليسي ها پدرش را به آن كشور فرستادند و او در همان جا در گذشت . البته صريحا به اين پيشنهاد نه نگفت.


 * آخرين روزها . نهاوندي

۰۸ دی ۱۳۹۲

"صدور فساد مالی" <خلافت> اسلامی به کشورهای منطقه

به گفته یک نماینده مجلس "سر اصلی فساد اقتصادی ترکیه در ایران است". ۳۵ سال پیش جمهوری اسلامی با شعار عدالت اجتماعی! بسیاری از مقام‌های نظام پیشین را محاکمه و اعدام کرد، اما این نظام امروز خود<تاخرخره> گرفتار فساد اقتصادی شده است.
پرونده‌های فساد مالی در جمهوری اسلامی ایران یکی پس از دیگری در رسانه‌ها و افکار عمومی مطرح می‌شوند، ولی سرنوشت هر یک از آن‌ها در تاریکی و ابهام فرو رفته و پس از چندی به دست فراموشی سپرده می‌شود.
اختلاس در بیمه ایران و نقش معاون رئیس‌جمهور وقت محمدرضا رحیمی در آن، اختلاس مشهور ۳ هزار میلیارد تومانی و حضور نزدیکان احمدی‌نژاد در این پرونده، حاتم‌بخشی‌های سعید مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی در نمونه هدیه‌های میلیونی وی به کارکنان دولت احمدی‌نژاد، و یا افرادی جوان مانند شهرام جزایری و امروز بابک زنجانی که از قبل نظام جمهوری اسلامی در کوتاه‌مدت به ثروت‌‌های نجومی و میلیارد دلاری دست یافتند، به نظر می‌آید حکایت از رسوخ فساد در پیکره‌ی نظام جمهوری اسلامی دارد.
نه در قوه قضائیه این پرونده‌ها به طور جدی پیگیری می‌شوند و در قوه مقننه. به نظر می‌آید که پای بسیاری از سیاستمداران <خلافت> اسلامی در این پرونده‌ها گیر است.

                                   ثروت ملی غارت شد ، کسی حساب پس نمیدهد 
سرانجام، پس از میلیاردها دلار اختلاس و غارت ثروت ملی در جریان باصطلاح دور زدن تحریم ها از سوی شرکت ها و بانک هائی که در طول هشت سال دولت <قبلی> در ایران و کشورهای مختلف جهان تشکیل شدند، روز گذشته رئیس جمهور! <خلافت اسلامی> طی دستوری خطاب به معاون اول دولت . خواهان رسیدگی به کار این شرکت ها و بانک ها و افراد وابسته به آنها شد.
طی 8 سال دولت <قبلی> و راه افتادن شرکت ها و بانک هائی که به بهانه دور زدن تحریم های جهانی تشکیل شدند، چنان ثروتی از ایران به بغما رفته که در تاریخ بی سابقه است.
امثال بابک زنجانی، محمد خاوری (متهم فراری اختلاس 3 میلیارد دلاری) و دهها امثال آنها که در پناه سپاه پاسداران در مصونیت به سر می برند، فرزندان برومند قطعنامه های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل و سپس تحریم های اروپا و امریکا هستند.
دستوری که روز گذشته حسن روحانی ابلاغ کرد، حکایت از ناتوانی قوه قضائیه و بازرسی کل کشور برای رسیدگی به پرونده عاملین غارت ملی به بهانه دور زدن تحریم هاست. مجلس ناتوان و آلوده به همین فساد و غارت که سبیل بسیاری از نمایندگان آن را قاضی مرتضوی چرب کرده نیز همان اندازه فلج است که قوه قضائیه فلج است. فرماندهان سپاه بنام پاسدارای از آرمان های انقلاب!، قوه قهریه حامی این فاجعه اند و روزنامه های زنجیره ای و مواجب بگیری مانند کیهان و جوان و رسالت و سایت های وابسته به آنها، بلندگویان این زنجیر به هم تنیده!
در ترکیه کشف یک پرونده فساد دولتی و حکومتی که یک شاخه آن به همین شبکه فساد و غارت حکومت ایران وصل است، تاکنون باعث برکناری و استعفای 12 وزیر شد و نخست وزیر نیز زیر فشار برای استعفاست. این فساد اقتصادی در ترکیه در مقایسه با آنچه که در <خلافت> اسلامی روی داده حکایت فیل و فنجان است، اما آب از آب تکان نمی خورد. نه نماینده مجلس رشوه گیر از مجلس اخراج می شود، نه معاون اول و دوم دولت <قبلی> و نه وزرای مجرم اقتصادی دولت وی تحت پیگرد قضائی قرار گرفته اند و نه روسای بانک ها به بازجوئی احضار شده اند. همه دست در دست هم مملکت را غارت کرده اند. چنان غارتی که بیم آن می رود به کمک سپاه برای ادامه آن و باز نشدن پرونده ها و آگاهی مردم از عمق فاجعه دست به اقدامات تروریستی و حتی کودتائی بزنند.           pyknet.net

بختيار كه چند لحظه ي پيش در برابر دوربين ها خود را بي تفاوت وسرد نشان داده بود - تحت تاثير خدا حافظي شاه قرار گرفت و تعظيم كرد و دست او را بوسيد

283 - یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران .
شاه را بيــــرون كردم !.
بختيار كه چند لحظه ي پيش در برابر دوربين ها خود را بي تفاوت وسرد نشان داده بود - تحت تاثير خدا حافظي شاه قرار گرفت و تعظيم كرد و دست او را بوسيد . اما هنگامي كه به نخست وزيري بازگشت به نمايندگان مطبوعات بين المللي گفت :
شــاه را بيــــرون كردم !!.

* مقصد { اسوان} در مصر بود . اما آنجا قرار بود يك توقف موقت باشد . {ويليام ساليوان} سفير ايالات متحده آمريكا در آخر دسامبر- يا اوايل ژانويه - دعوت نامه ي رسمي دولت خود را براي اقامت خصوصي در آمريكا به شاه تسليم كرده بود! . اين البته براي اطمينان بخشيدن به او و شتاب دادن به انجام تداركات سفر او بود .
شاه تصميم گرفت براي دو ماه به آمريكا برود . تنها همراه او قرار بود اصلان افشار باشد كه پيش تر سفير ايران در واشنگتن بود.
تشريفات دربار حتي چند هديه نيز تهيه كرده و فرستاده بود كه به اين و آن داده شود . شاه بالاخره پي برده بود كه سراسر اين ماجرا از سوي واشنگتن رهبري شده ولي همچنان مطمئن به استعداد خود در قانع كردن ديگران و با داشتن دوستان بسيار در آمريكا . مي پنداشت كه ميتواند وضع را دگرگون كند...........
* سفير آمريكا به شاه اطمينان داده بود كه مقدمش به واشنگتن گرامي خواهد بود . شاه مي پنداشت و يا وانمود ميكرد كه با او هم عقيده است !. اما به راستي آشكار نبود .
پس از گردهمآئي {گوادالوپ} لحن غربي ها يكباره دگرگون شد... از نظر واشنگتن و هم پيمانان انگليسي و فرانسوي اش محمد رضا پهلوي ديگر فقط يك رئيس كشور پيشين و سرگردان بود !.


آمريكائي ها به تدارك بر قراري روابط خود با حكومت اسلامي آينده مي انديشيدند ... ويليام ساليوان بار ديگر به ديدار شاه آمد و به او گفت :
البته همواره ميتواند به آمريكا برود ولي ديگر نميشود به گونه ي رسمي با {كارتر} ديدار كند !.... همچنين گفت كه هواپيماي شاه بايد شبانه در يك پايگاه گمنام نظامي در (مين) {ايالت شمالي آمريكا}- يا {كارولينا ي جنوبي} بنشيند و سپس به پايگاه {تراويس} در كاليفرنيا برود و از آنجا با هلي كوپتربه خانه دوستش برود !!.....
* ساليوان حتي به ساعت خود نگريست و به شاه گفت كه رفتنش ديگر مسئله ي روز نيست بلكه بحث ساعت است !. شاه بسيار غمگين حتي احساس كرد به او توهين شده است .


آخرين روز ها- نهاوندي

تيمسار (بدره اي) . لرتنومندي كه قدش به يك متر و نود سانتي مترمي رسيد و تازگي پس از سال ها فرماندهي گارد شاهنشاهي. به فرماندهي نيروي زميني منصوب شده بود به شكلي كه در ميان ايلات نشانه ي وفاداري بود به زانو نشست تا زانوي شاه را ببوسد

282 - شنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران.
* ايران را به شما و شما را به خدا مي سپارم .
شاه <فقید> ساعت ده صبح روز 16 ژانويه به دفتر خود رفت . بسيار آرام و از همه چيز گسسته بود . باز هم چند سند و نامه را امضاء كرد و آخرين ديدار هايش را انجام داد.
آخرين كسي كه اندكي پس از ساعت يازده به حضور پذيرفته شده دكتر محمد باهري وزير پيشين بود كه آمده بود دوباره به التماس از شاه بخواهد ميهن . ملت . و ارتش را ترك نكند.


 باو گوش داد و فقط توانست بگويد هنوز هيچ تاريخي براي رفتن تعيين نشده است! - ولي با هيجان بسيار از او سپاسگزاري كرد كه درآن روز هاي دشوار آنقدر كوشش كرده است .
 باهري مي پنداشت كه هنوز اميدي هست . شاه آنگاه ايستاده فنجاني چاي نوشيد . او در روزهاي آخر زياد چاي مي نوشيد . سپس رئيس كل تشريفات و ( منوچهر صانعي) رئيس تشريفات كشيك را فرا خواند و گفت : بــــــــــــــــــــرويم .
...... هلي كوپتر ها كه تقريبا با هم به راه افتاده بودند چند دقيقه بعد در كنار آشيانه سلطنتي فرودگاه بين المللي مهر آباد بر زمين نشستند .
باد يخ زده اي بر نوار پرواز فرودگاه مي وزيد . به ملاحظات امنيتي از بيش از يكساعت پيش از آن پرواز هواپيما ها را متوقف كرده بودند . ماموران هدايت هوائي در اعتصاب بودند و افراد ارتشي به جاي آنها انجام وظيفه ميكردند.
محمد رضا شاه چهره اي مات و تقريبا در حال گريستن داشت - مثل هميشه آراسته بود و كت و شلواري به رنگ خاكستري تيره . كراواتي با خط هاي نازك و پالتوي كشمير سرمه اي به تن داشت.
شهبانو اگر اميد اندكي به بازگشت داشت  ترديد نداشت كه اين آخرين نقش آفريني رسمي اش در كنار همسر خويش است - نقشي كه همه ي دنيا در انتظار و شاهدش بودند و در تاريخ ثبت شد.
گروه كوچكي از مقامات رسمي در انتظار خروج زوج سلطنتي بودند-.

 (جواد سعيد) رئيس مجلس شورا - كه به زودي از جمله به دليل حضورش در آنجا - اعدام شد .- علي قلي اردلان وزير دربار . فرماندهان بلند پايه ارتش - محمد سجادي رئيس هشتاد و سه ساله مجلس سنا نيامده بود - شايد به همين دليل پس از پيروزي انقلاب جان سالم بدر برد . (جزاين افراد)هيچ وزير يا ديپلمات خارجي حضورنداشت.
فرماندهان نظامي حاضر بر پله هاي آشيانه سلطنتي به صف ايستاده بودند و پيش آمدند كه دست شاه را ببوسند.


 تيمسار (بدره اي) . لرتنومندي كه قدش به يك متر و نود سانتي مترمي رسيد و تازگي پس از سال ها فرماندهي گارد شاهنشاهي. به فرماندهي نيروي زميني منصوب شده بود به شكلي كه در ميان ايلات نشانه ي وفاداري بود به زانو نشست تا زانوي شاه را ببوسد .
 شاه كه عينكش را در دست چپ خود داشت خم شد تا با دست راست او را بلند كند - بدره اي به او گفت: اعليحضرت ما را رها نكنيد . شاه به او نگريست و چيزي نگفت . دست تيمسار را براي مدتي در دست خود نگه داشت و سپس به سوي نفر بعدي رفت . همه مي گريستند .
مراسم احترام نظامي انجام نشد . موقعيت مناسب نبود .
بر اساس سنت اسلامي زوج سلطنتي را از زير قرآن رد كردند - شاه و شهبانو سوار بر هواپيماي سلطنتي بوئينگ 707 سفيد و آبي كه { شاهين} نام داشت شدند.
شاه . نخست وزير خود را ديگر بار به درون هواپيما احضار كرد.... باز هم برايش آرزوي پيروزي كرد  و به صداي بلند گفت
ايران را به شما و شما را به خدا مي سپارم


آخرين روزها - دكتر نهاوندي

۰۷ دی ۱۳۹۲

يكي از افسران گارد كه چند بار مامور انتظامات دروني كاخ سلطنتي بود به من گفت : با ديدن او مي خواستيم گريه كنيم . او به ما مي نگريست اما گوئي ما را نمي ديد

281- جمعه ۱۷ تیر ۱۳۸۴
برگي از تاريخ معاصر ايران 
او به ما مي نگريست - اما گوئي ما را نمي ديد !.
امروز از همه شواهدي كه وجود دارد آشكار شده كه (ژنرال هايزر)به نام آمريكا و دولت هاي بزرگ غربي تشكيل دولت( خميني - بازرگان) با رنگ (اسلامي) و با بر خور داري از پشتيباني ارتش را پيشنهاد ميكرد.
به موجب آن پيشنهاد . پس از رفتن شاه . جمهوري! اسلامي اعلام ميشد كه البته (( دموكراسي!!)) را برقرار ميكرد !.
ژنرال (هايزر) پس از رفتن شاه چند روز درايران ماند . ماموران سفارت آمريكا پس از عزيمت شاه در گردهمآئي هائي كه براي تدارك ورود {خميني} و استقبال از او تشكيل ميشد شركت جستند.
در آن شرايط . استعفاي ژنرال {الكساندر هيگ} فرمانده ما فوق (هايزر) براي ابراز اعتراض خود به ماموريت محول شده به معاونش تقريبا هيچ توجهي را جلب نكرد .... وزير خارجه آينده (ريگان) رئيس جمهوري بعدي آمريكا با هرگونه پشتيباني دولت هاي غربي و آمريكا از انقلاب ايران مخالف بود .
سفير پيشين فرانسه درايران آقاي { فرانسواز شارل رو} . كه ايران را خوب مي شناخت مورد رايزني كاخ اليزه قرار گرفت نظر رضايت آميز رئيس جمهوري فرانسه پس از بازگشتش از { گوادالوپ} او را حيرت زده كرد: با خميني بالاخره ما شاهد ثبات ايران خواهيم بود!!- خود او بعدا اين مطلب را برايم نوشت 
دير تر ها . {جين كرك پاتريك} سفير و چهره دانشگاهي آمريكائي پيرامون رويه جهان غرب نوشت :
نظريه اي بد بود كه نتــــــــــــــايج بد نيز به بار آورد .
شاه گذشته از ساعاتي كه در دفتر خود مي گذراند . هيچ كار رسمي و يا پرونده اي براي رسيدگي نداشت ... روزنامه هاي بين المللي را نمي خواند زيرا گويا به او نمي دادند ! و به گفته پروفسور صفويان كه گه گاه صبح ها او را ميديد فقط روزنامه ي دست چپي { ليبراسيون} را در اختيارش مي گذاشتند - گاه تنها در كــــــــاخ قدم ميزد.
يكي از افسران گارد كه چند بار مامور انتظامات دروني كاخ سلطنتي بود به من گفت : با ديدن او مي خواستيم گريه كنيم . او به ما مي نگريست اما گوئي ما را نمي ديد . انگار غايب بود . جاي ديگري بود.


آخرين روزها - نهاوندي*


اين آقا بدون دعوت و اجازه بلند شده و آمده اين جا درصورتي كه هيچ كاري در اين جا ندارد !. او را به اتهام ورود غير قانوني به پايتخت دستگير ! و علنا بيرونش كنيد !!..

280 - پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۴ 
برگی از تاریخ معاصر ایران 
از {قره باغي} كه تازه به سمت رئيس ستاد بزرگ - منصوب شده بود درباره سفر ژنرال هايزر به ايران پرسيدم .... و او پاسخ داد : نگران نباشيد - «هايزر» مشاور سياسي من است !.
 به ژنرال هايزر آمريكائي معاون فرمانده نيرو هاي (ناتو) ماموريت اضطراري داده شد كه رفتن شاه<فقید> را شتاب بخشد.
هنگامي كه او به تهران رسيد بنا بر اصطلاحي كه ( دومرانش) به كار برده است « در همه جا پرسه زد» تا ارتش ايران را از دخالت در بحران باز دارد - در ديدارهاي طولاني به گفتگو با رهبران انقلاب  پرداخت و به اتفاق سفير آمريكا بحضور شاه نيز بار يافت .
آن شرفيابي گويا كوتاه و نسبتا مودبانه بود..... شاه بعد ها گفت : تنها دل مشغولي آن دو اين بود كه بدانند من چه روزي و در چه ساعتي خواهم رفت !...
ظاهرا حتي خبر ورود او به تهران را هم به شاه نداده بودند !..... با آن كه (هايزر) بار ها به تهران سفر كرده و چهره اي آشنا بود و در حالي كه همه جا از حضورش در پايتخت سخن مي گفتند شاه هنگامي از سفر ژنرال آگاهي يافت كه او خواستار ديدارش شد!...
از ( اردشير زاهدي) كه در آن هنگام هم براي تهيه مقدمات رفتن شاه به آمريكا و هم براي يافتن محل تبعيد ديگري - اگر او نمي توانست به آمريكا برود - در تهران بسر ميبرد. در مورد آن شرفيابي نظر خواهي شد - زاهدي كاملا مخالف بود.
او مي گفت: اين آقا بدون دعوت و اجازه بلند شده و آمده اين جا - درصورتي كه هيچ كاري در اين جا ندارد !. او را به اتهام ورود غير قانوني به پايتخت دستگير ! و علنا بيرونش كنيد !!.
پيشنهاد زاهدي دليرانه (!) بود..... ولي شاه آنرا رد كرد....
. چند تن از افسران پيشنهاد كردند سوء قصدي به جان (هايزر) ترتيب دهند ( كه آسان بود) و گناه را به گردن مخالفان بياندازند !. شاه اين فكر را هم با خشم بسيار رد كرد.
(هايزر) دست كم سه بار- همه ي رهبران انقلابي را گرد هم آورد.... يك بار گرد همآئي آنان ده ساعت به درازا كشيد ...من به قره باغي كه تازه رئيس ستاد بزرگ ارتشتاران پس از استعفاي دولت نظامي ( ازهاري)شده بود تلفن كردم و پيرامون شايعاتي كه درباره هايزر و كارهائي كه ميكرد بر سر زبانها بود - پرسيدم ... و او گفت : نگران نباشيد (هايزر) مشاور سياسي من است !!..

آخرين روزها - نهاوندي

شیوه ی " نوین !! " تبلیغات - از ابتکارات ! متصدیان امروز ورزش در ایران اسلامی !

                                                               
                                                                   

۰۶ دی ۱۳۹۲

به گفته رئيس جمهور فرانسه «مردم او را نمي خواهند »......! اما جاي نگراني نيست !.

279 - چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصـــر ايران 
* زوج سلطنتي گر چه نمي توانستند رفتن خود را از وطن كه واشنگتن اعلام كرده بود پنهان كنند - اما تاريخش را پنهان نگه داشته بودند.... نه از نظر امنيتي - بلكه از بيم آن كه مخالفان پس از اطلاع ، در فرودگاه حاضر شوند تا برنامه ترك ايران بهم بخورد !.... و نمي شد گارد شاهنشاهي را به سركوب وفاداران به شاه وادار كرد !...
* در «گوادالوپ» به دعوت ژيسگاردستن رئيس جمهور فرانسه سران چهار كشور بزرگ غربي از شامگاه پيش از ششم ژانويه 1976 پيرامون بحران ايران گفتگو ميكردند.

 جيمي كارتر- رئيس جمهور آمريكا - هلموت اشميت صدر اعظم كشور آلمان - و جميز كالاهان از انگلستان - پيرامون رئيس جمهوري فرانسه گرد آمده بودند.

بيشتر از همه رئيس جمهوري فرانسه با شاه دشمني مي ورزيد - البته سالها بعد {ژيسگار} اين سخنان خود را انكار كرد - ولي در آن روز گفت :
اگر شاه بماند ايران به سوي جنگ داخلي و يك حمام خون بزرگ خواهد رفت و كمونيست ها نيرومند و نيرومند تر خواهند شد
- پاي افسران آمريكائي كه درايران هستند به اين بحران كشيده خواهد شد و اين به روس ها موقعيت دخالت را خواهد داد ....... واشنگتن بايد انديشه ي دگر گوني در ايران را بپذيرد !.
پس از آنكه فاجعه ي انقلاب روي داد هر يك از آنان كه در كنفرانس گوادالوپ شركت داشتند طبيعتا كوشيدند گناه مسئوليت را به گردن ديگري بيندازد .... به گقته رئيس جمهور فرانسه - جيمي كارتر رئيس جمهور آمريكا نخستين كسي بود كه گفت :
نميشود شاه بماند - مردم ايران او را نميخواهند .

شايد روزي بايگاني ها حقيقت را دراين مورد آشكار سازند - همه شواهد درز كرده هم قول هستند كه درميان آن چهار تن - هلموت اشميت صدر اعظم آلمان كمترين تمايل را به بر سر كار آوردن ( خميني) داشت .

ه - نهاوندي ... آخرين روزها

«دولت آمريكا متاسف است كه نمي تواند شاه را در خاك خود بپذيرد»

278 - سه‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريــخ معاصر ايران .
آخرين روزهاي پادشاهي در ايران
........« همين كه انتخاب شاپور بختيار به نخست وزيري اعلام شد - شاه بيش از پيش به رويداد هائي كه كشورش را به مخاطره انداخته بود بي اعتنائي نشان داده و از همه چيز كناره گرفت.
ملت اش كه قدر ناشناسي اش داشت (اورا) از ميان مي برد خواستار رفتن (او) شده بود !.... هم پيمانان خارجي او كه از بلند پروازي هايش در مورد ايران نگران بودند آشكارا او را متزلزل كرده بودند..... خسته و از پا افتاده بود - با اين حال پيش از آنكه همه چيز را رها كند آخرين كوشش خود را نيز پنهاني انجام ميداد - اما ( واشنگتن) كه خميني را برگزيده بود كوشش او را بي اثر كرد..
در هفته آخر د ر ايران براي محمدرضا شاه بسيار دشوار بود - تصميم داشت برود و مي پنداشت كه جز اين- چاره اي ديگر نيست ... ولي منظما به دفتر خود ميرفت - شرفيابي ها را مي پذيرفت و برنامه ها را اجراء ميكرد.
دختر بزرگش «فرحناز» نزد برادر خود به آمريكا رفت.... خانم ديبا مادر شهبانو دو فرزند كوچك تر (عليرضا و ليلا) را در رفتن به فرانسه همراهي كرد..... بقيه ي اعضاي خاندان يكسره رفته بودند .

 براي اطمينان بيشتر اجساد پدر و برادر شاه را كه در آرامگاهي در جنوب تهران (شهر ري) بود به جائي ديگر منتقل كردند.
دستور داد همه ي بايگاني هاي محرمانه و پرونده هاي پر اهميت دفتر مخصوص شاهنشاهي با هواپيما هاي ارتشي به خارج فرستاده شود - (اين پرونده ها اكنون بخشي از آنها در سوئيس و بخش ديگر در آمريكاست). اينها منبع بسيار ارزشمندي براي تاريخ نگاران است ... نظامي كه از انقلاب زاده شد حتي نكوشيد آنها را پس بگيرد ... بي ترديد پرونده هاي بسيار نگران كننده اي براي سران آن در ميان شان است .
شهبانو كه عامل اصلي برگزيدن (بختيار) به نخست وزيري بود همچنان افراد را مي پذيرفت و با آنان گرد همائي هاي كار بر گزار ميكرد ..... او در ميان اسباب زندگي - وسائل شخصي خود و خانواده - لباس ها و يادگاري ها و جواهرات شخصي و چند اثر هنري را بسته بندي كرد و به اروپا فرستاد .... شاه به كلي باين كارها بي اعتناء بود و حتي به سختي پاسخ ميداد كدام يك از وسائل شخصي خود را مي خواهد..... او از همان زمان در دور دست ها بسر ميبرد....

تقريبا ديگر غذا نمي خورد و هنگامي كه وادارش ميكردند بخورد - در تنهائي باين كار مي پرداخت.... بيرون از دفترش و هنگام انجام وظيفه در سكوتي شگفت انگيز فرو ميرفت ..
زوج سلطنتي گرچه نمي توانستند رفتن خود را از وطن كه واشينگتن اعلام كرده بود پنهان كنند اما تاريخ اش را پنهان نگه داشته بودند...


آخرين روزها - هوشنگ نهاوندي

عجب ارزش و اعتباري پيدا كرده ايم ؟!

277- دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۴
نشریه فرانسوی لوپوئن : احمدی نژاد یک آدمکش دولتی است
نشریه فرانسوی لوپوئن طی مقاله ای با اشاره به سوابق پاسدار محمود احمدی نژاد نوشت رئیس جمهور! جدید رژیم تهران یک آدمکش دولتی با دستانی آغشته به خون است!.
 چگونه باید دولتی را که رئیس جمهورش یک تروریست است , توصیف کرد؟!.
این نشریه در مقاله خود با عنوان هفته سیاه برای ایران و جهان , نوشت-
طبق معمول دولتها آنچه را اتفاق افتاده کوچک جلوه خواهند داد.
 گفته خواهد شد که ضروری است صبر کنیم و فرد انتخاب شده را با اعمالش قضاوت کنیم اما واقعیت را باید گفت. انتخاب او واقعه ای فاجعه بار است
___________________

اين جماعت {منبری!} كه بجان ملك و مملكت افتاده است اكنون پس از اين همه سال تاراج ثروت و عزت و آبروي ايرانيان- اين چنين به هر كس و ناكس امكان جسارت و توهين به (ايراني) داده است .
276 - یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴ 
وای اگر از پس امروز بود فردائی !
                         ورود به بيمارستان به شرط چادر!
                بيمارستان بقيه الله در <تهران> ورود بانوان به بيمارستان را منوط به پوشيدن چادر كرد!.


 سايت امروز- مأموران حراست بيمارستان از ورود زنان فاقد چادر به بيمارستان جلوگيري مي‌كنند. مسئولين بيمارستان براي تسهيل ورود زنان در محل درب ورودي به بانوان مذكور چادر قرض میدهند!!.

در مرام و مسلك اهل خرد - بايد كه مراعات حال و موقعيت افراد را بجا آورد و بخصوص در يك ميهماني رسمي كه آب خوردن و يا شراب نوشيدن ميتواند مورد انتخاب ميهمانان باشد . . مثال عيسي به دين خود و موسي به دين خود را بكار گرفت.

275 - جمعه ۱۰ تیر ۱۳۸۴ 
دوباره به ايرانيان چپ چپ نگاه ميكنند ؟!.

پنج گروگان سابق آمریکايی شرکت احمدی نژاد در گروگانگیری را تائید کردند
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس , پنج تن از گروگانهای سابق آمریکايی پس از 25 سال با دیدن تصویری از پاسدار محمود احمدی نژاد در کنار یکی از گروگانها گفتند تردیدی وجود ندارد خود اوست!.

________________________

رژيم بقول خودشان (انقلابي) و بزعم من ايراني (مامورين تحقيرو توهين)- بعد از ساليان متوالي كه از رفتار و اعمال و مثلا سياست هاي اسلامي خود نتيجه عكس گرفتند و هر سال بيشتر از پيش در منجلاب (ناتواني) و رسوائي فرو رفته اند - اين بار نيز با علم كردن داستان غم انگيز انتخابات و معرفي شخصي كه متاسفانه هنوز در اول كار  كارنامه سياهي دارد - بارديگر بهانه آفريني كردند تا نام ايران و ايراني در دنياي آزاد و درميان مردم كشور هاي اروپائي و آمريكائي و بطور كلي مسلمان و غير مسلمان ياد آور ايام ننگين و بسيار زيان بار روزهاي تصرف سفارت آمريكا و گروگان گيري كاركنان و اعضاي آمريكائي آن گردد.

جرايد مهم - راديو و تلويزيون هاي بنام دنيا و بطور كلي همه خبرگزاريهاي معتبر ديروز و امروز را صرف انتشار تصاوير گروگان گيران - از جمله تصاويري از رئيس جمهوربرگزيده !! و داستان آبرو ريزي عدم شركت هيئت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي! در ميهماني نهار در كشور بلژيك كرده اند .
* چند نفري از حجج اسلام و حاج آقا هاي ( دوغ آبعلي خور) كه قرار بوده است در بساط نهار نمايندگان بلژيك كه احتمالا بخلاف نمايندگان اسلامي براي رفع عطس و فرو بردن لقمه غذا از شراب استفاده مي كنند حضور بهم رسانند - باين بهانه كه نمي توانند (گيلاس هاي دوغ و نوشيدني گاز دار خودشان را به ليوان هاي خوش رنگ شراب آنان بزنند و بسلامتي بنوشند!!) از حضور در ميهماني منصرف و متاسفانه درحاليكه نام نمايندگان مردم ايران را يدك مي كشيده اند با اين {گاف} بزرگ - به تكرار آبرو ريزي هاي بين المللي پرداختند
.
اعتراض بلژيک به رفتار هيات مجلس <خلافت> اسلامی
رييس پارلمان بلژيک بعد از شنیدن درخواست هيات پارلمانی <خلافت> اسلامی ايران تصميم گرفت بجای تن دادن به شروط ميهمانان ايرانی، ضيافت ناهار را کلا لغو کند !.
هياتی از مقامات ايرانی که به بلژيک سفر کرده اند، بخاطر تلاش برای منع مشروبات الکلی در ناهار و امتناع از دست دادن با زنان موجب دل آزردگی ميزبانان خود شده اند.


هرمان دکرو، رييس پارلمان بلژيک، بعد از اين درخواست هيات پارلمانی <خلافت> اسلامی ايران تصميم گرفت بجای تن دادن به شروط ميهمانان ايرانی، ضيافت ناهار را کلا لغو کند.
جالب اينجاست كه سرپرستي هيئت مجلسيان اسلامي را- رئيس مجلس كه عنوان (دكتر) را هم يدك مي كشد بعهده داشته است!.

در مرام و مسلك اهل خرد - بايد كه مراعات حال و موقعيت افراد را بجا آورد و بخصوص در يك ميهماني رسمي كه آب خوردن و يا شراب نوشيدن ميتواند مورد انتخاب ميهمانان باشد . . مثال عيسي به دين خود و موسي به دين خود را بكار گرفت.
 آخه نا سلامتي آقاي دكتر بايد بدانند كه ارزش انساني و لابد مسلماني- در رفتار پسنديده خلاصه ميشود و نه در بازي در آوردن هاي بچگانه و مضحك و مسخره .

۰۵ دی ۱۳۹۲

اگر نمي تواني دستوراتي صادر كني كه به نا چارخرابي و زيان به بار ميآورد - بمن اجازه بده به ايران بيايم سه روز در دفتري در كنار دفتر تو جاي گيرم و از سوي تو و به نام تو به سران ارتش بگويم چه كنند .

274 - پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران.
من يكسره در مورد رفتار (آنها) اشتباه كردم.
* محمد رضا<شاه> پهلوي چند روز پيش از درگذشتش در قاهره به سال 1980 - بمن گفت:
حسين پادشاه اردن حق داشت ... او در آغاز پائيز سال 1978 بمن تلفن كرد و گفت : آنچه آمريكائي ها دارند در ايران مي كنند درسال 1973 در مورد من آزمايش كردند ( ماجرائي كه سپتامبر سياه ناميده شد).... من پايداري كردم - توطئه شان را در هم شكستم و بي اثر كردم و آنان نا گزير شدند با من معامله كنند ... اگر نمي تواني دستوراتي صادر كني كه به نا چارخرابي و زيان به بار ميآورد - بمن اجازه بده به ايران بيايم سه روز در دفتري در كنار دفتر تو جاي گيرم و از سوي تو و به نام تو به سران ارتش بگويم چه كنند . خواهي ديد كه همه ي مسائل حل و دهان آمريكائي ها بسته ميشود!*

شاه ادامه داد :  من يكسره در مورد رفتار آمريكائي ها اشتباه ميكردم و به ويژه نمي خواستم حتي از دماغ ملتم خوني ريخته شود 
آخرين روزها - نهاوندي

273-چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴ 
بزرگترين اشتباه (او) در تحليل مسائل .
تاريخ معاصر را ورق بزنيم.
«سفر جورج بال كه از سرمشق نگاران سياست خارجي آمريكا و از نخبگان برخي از محافل پژوهشي و سياست پردازي و فشار آن كشور به حساب ميآمد - و اقامت دراز مدتش در تهران نيز اهميت داشت - به گونه اي درك نكردني در دفتري كه از سوي سازمان راديو تلويزيون ملي در اختيارش قرار گرفته بود مستقر شده بود .. مشهور ترين مخالفان را مي پذيرفت و آنان را به ادامه ي كارهاي شان تشويق ميكرد  و حتي بيانات خصمانه و پر از ناسزاي وي پس از بازگشت به واشنگتن نيز شاه را بي تفاوت گذاشت"!.
آقاي(كنت الكساندر دومرانش) رئيس ساز مان هاي اطلاعاتي ويژه ي فرانسه كه شاه به او احترام بسيار مي گذاشت و همانند دوست صميمي خود مي انگاشت هم به وي هشدار داده بود..

{ دومرانش} دير تر ها در خاطرات خود نوشت - روزي نام همه ي كساني را كه در آمريكا مامور فراهم كردن مقدمات رفتن او و برگزيدن جانشين اش كرده بودند به او دادم - حتي در يكي از گرد همائي ها ي آنان شركت كرده بودم كه يكي از مسائل مطرح شده در آن اين بود كه "چه كنيم كه عذر شاه را بخواهيم و چه كسي را جانشينش كنيم؟"
اما شاه سخنان مرا باور نكرد و گفت:.

هر چه بگوئيد باور مي كنم جز اين !.
ولي اعليحضرتا چرا در اين مورد هم حرف مرا باور نمي كنيد ؟
- براي اينكه احمقانه است كه مرا با ديگري جايگزين كنند.

 من بهترين مدافع غرب دراين منطقه هستم - من بهترين ارتش را دارم - من نيرومندترين هستم ......اين سخن آنقدر نابخردانه است كه نمي توانم باور كنم.
و... كنت دومرانش - جائي اندكي بعد در كتابش خاطر نشان مي سازد كه :
" بهر حال آمريكائي ها تصميم شان راگرفته بودند"
بله ! شاه درآن روزها باور داشت كه آمريكائي ها هرگز او را رها نخواهند كرد و اين .......بزرگترين اشتباه اودر تحليل مسائل بود»

آخرين روزها - نهاوندي

۰۴ دی ۱۳۹۲

شاه با لحني باز دارنده پاسخ ميدهد اين سخنان را براي هميشه فراموش كنيد و به آنها نيز بگوئيد فراموش كنند.

272- سه‌شنبه ۷ تیر ۱۳۸۴ 

گفتگو هاي قهوه خانه اي ؟!.

در وب سايت شخصي (احمدي نژاد) در باره ايجاد رابطه با ايالات متحده آمده است كه:
 " آمريکا قطع روابط را به ايران تحميل کرد! و اکنون نيز می خواهد برقراری آن را تحميل کند!. جمهوری! اسلامی ايران از برقراری روابط با آمريکا هيچ باکی ندارد اما بايد سود و زيان چنين تصميمی و همچنين چگونگی آن به دقت مورد مطالعه قرار گيرد تا استقلال! و عزت! و شرف ملت ايران آسيب نبيند!!..

و......اما ... " برگي از تاريخ ايران؟ "
"از سال 1975 يعني زماني كه هنوز جمهوري خواهان در واشنگتن در قدرت بودند جهت گيري هاي رسمي بسيار خصمانه اي عليه ايران و (شاه) - بر هم انباشته ميشد.
با آمدن {جيمي كارتر} و با وجود بياناتش در سي ويك دسامبر 1977 اين دشمني به بالاترين ميزان رسيد و واشنگتن وارد عمل شد.

شاه هيچ توجهي با اين ها نداشت !....{جمشيد قريب} سفير ايران بيشتر دوره كار ديپلماتيك خود را در تركيه گذرانده و تا هنگام بازنشستگي فرستاده ي ايران در آن كشور بود....
 در تابستان سال 1978 كه {قريب} تعطيلات تابستاني خود را درتركيه كشوري كه خوب مي شناخت و دوستان نزديك بسياري در آن داشت مي گذراند . دو تن از مهم ترين مقامات دولتي تركيه به وي گفتند بر اساس اطلاعاتي كه دارند واشنگتن سر گرم آماده كردن {ضربه} اي در ايران است كه چند تن از مراجع ديني در آن دخالت دارند.
آنان از جمشيد قريب خواستند اين موضوع را به شاه بگويد و تاكيد كند كه او بايد مراقب آمريكا باشد.
 تركيه لائيك بيم از آن داشت كه نظامي با ماهيت دينـي در ايران پا گيرد .
اين پيام بسيار مهمي بود و از بالاترين سطح دولت تركيه ميرسيد.
آقاي {قريب} پس از بازگشت به تهران و با مشاهده نخستين نشانه هاي (انقلاب!) به اصطلاح اسلامي در ايران خواستار ملاقات با شاه شد- اما او سفيري باز نشسته بود و اندكي معطل اش كردند.
مرحوم (هويدا) وزير دربار از او دليل تقاضاي ديدارش را پرسيده بود و جواب گرفته بود كه " پيام محرمانه دارم كه ميخواهم شخصا به اعليحضرت بدهم.

هويدا پيشنهاد كرده بود كه واسطه باشد ! - {قريب} رد كرده و بالاخره پس از چند روز توانست بار يابد .
شاه را كه ديد پيام را با همه ي جزئيات آن و طبيعتا با تاكيد بر نام مخاطبان خود به او داد - شاه عصبي از او مي پرسد  چه كسي در آنكارا در جريان اين حرف ها گذاشته شده است؟... و قريب پاسخ ميدهد - نه در آنكارا كه در اينجا وزير دربار از من پرسيد اما چيزي نگفتم.... اما بي آنكه وارد جزئيات شوم اشاراتي به نهاوندي و به دامادم دكتر ( شيرواني) كرده ام.
و شاه با لحني باز دارنده پاسخ ميدهد اين سخنان را براي هميشه فراموش كنيد و به آنها نيز بگوئيد فراموش كنند.. اين ها گفتگو هاي قهوه خانه اي است.

آخرين روزها - نهاوندي


" حاج آقا و چند تا از كانديدا هاي انتخابي ( شوراي نگهبان!) كه ناكام شدند گفته اند كه انتخابات در نهايت دموكراسي انجام شده است!!.

271- دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴ 
طنز هاي انتخابات 84

مدتي بود از آقا مسعود خبري نداشتم . پريروزا تو خيابون مولوي ديدمش !. پرسيدم كجا با اين عجله ؟. گفت دارم ميرم سر قبر (آقا) يه فاتحه اي بخونم - گفتم چطور شد كه ياد (آقا) و مرده ها افتاده اي ؟.
جواب داد برا اينكه:
" حاج آقا و چند تا از كانديدا هاي انتخابي ( شوراي نگهبان!) كه ناكام شدند گفته اند كه انتخابات در نهايت دموكراسي انجام شده است!!.

براي آنها كه انگليسي شان بهتر است توضيح ميدهم كه منظورشان (ملاكراسي) بوده و چون انگليسي خوب نمي دانند اين طور گفته اند!!.
آقا مسعود مي گفت :
" كمپين كانديدا ها بيشتر روي جوانان و نوجوانان تكيه داشت - اكبر شاه يك سري دختر و پسر جوان و خوشگل با لباس هاي (خدا مرگم بده) توي خيابانها فرستاد . میگویند ،  او به هر نفر سي هزارتومان دستمزد داده.!
كانديداي (سوخته) ديگه قالي بافه كه (خالي بافي) كرده و براي جوانان ديسكو براه انداخت و آنقدر سر و صداي موزيك بلند بوده كه صداي اسلاميون معروف به ( ناب!!) در اومده و كلي براي قالي باف دست گرفته اند.
مسعود مي گفت
جالب ترين خبر انتخابات 84 قضيه ايرانيان خارج نشين است .
پرسيدم - داستان اونا چيه ؟
گفت: ايرانيان مقيم خارج از نتيجه انتخابات ايران خيلي دلخور شده اند و گفته اند كه به عنوان اعتراض در خارج مي مانند و فقط تابستانها به ايران ميروند!!.

_____________________________

گزارشگر ارشد بی بی سی : چهره احمدی نژاد برایم آشنا بود!
يكی از گزارشگران ارشد سرويس  بی بی سی در گزارشی پیرامون نمایش انتخابات اخیر رژیم و بیرون آوردن پاسدار احمدی نژاد از صندوق رای می نویسد به محض اينكه چهره او را بعنوان رئيس جمهور جديد ديدم به خود گفتم باید او را بشناسم. نه به این دلیل که شهردار تهران بود زیرا من نیز مانند خیلی از گزارشگران غربی طی این سالها اجازه ورود به ایران را نداشتم.
جان سیمپسون در گزارش خود می نویسد پس از اینکه بیوگرافی محمود احمدی نژاد را در یک روزنامه انگلیسی زبان چاپ تهران خواندم بياد آوردم كه او را كجا بايد ديده باشم. در سفارت اشغال شده آمريكا در تهران.

 احمدی نژاد یکی از گردانندگان جمعی از فعالین جوان بود كه از ديوار سفارت آمریکا بالا رفتند و کارکنان آن را به مدت چارصد و چهل و چهار روز به گروگان گرفتند.
وی می نویسد گفتگويی با احمدی نژاد و همراهانش مدتها پس از پایان اشغال سفارت آمریکا انجام داده بودم که در آرشیو بی بی سی موجود است. امروز برخلاف انتظار همه به جز خود احمدی نژاد , او رئيس جمهور شده است. احمدی نژاد نخستین رئیس جمهور غیر معمم رژیم اسلامی پس از مرگ خمینی است اما وی از هر ملای دیگری که تا کنون در این سمت بوده است , بنیادگراتر است. *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بدون آزادى و دموكراسي، عدالت يك دروغ و فريب بزرگ است

270-پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۸۴ 
كمي بيشتر بيانديشيم
چه رفسنجاني، چه احمدى نژاد، چه هر مهره ديگري، با هر پيشينه سياسى و سطح تجربه كه رييس جمهور شود، آدم همين دستگاه است و مجرى سياست هاى همين رژيم و بنابراين مطابق سياست آنها حركت خواهد كرد.
كساني كه آگاهانه اين حقيقت اساسى را كتمان مى كنند و بساط رياكارى راه انداخته اند تا مردم را به انتخاب ميان پدرخوانده مافيا، يا زير دست تير خلاص زن او وادارند، به مردم ايران خيانت مى كنند و بايد در برابر آنها پاسخگو باشند.


269 -چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴ 
خفت بار ترين راي گيري تاريخ میهن.

در هيچ دوره اي از تاريخ - اين چنين (راي گيري) خفت باري صورت نگرفته است *
* در ميان نامزد هاي (شوراي نگهبان!!) و نه انتخابي(مردم)- دانه درشت ترين شان ميگويد:
"مردم مراقب باشيد صداي پاي فاشيست ميآيد".
و اين (موجود) در نهايت (كم رو!!) مطمئنم فراموش نكرده است كه (فاشيست) بيست و هفت سال است در جريان فريب بزرگ  قدم به ميهن مان گذاشته است .

خطاى بزرگ روحانيت ما اين بود كه بدون دانش «مديريت» مدعى «حكومت» شد

268 - دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۴
چند خط از یک نامه
نامه ای با امضای شخصی به نام احمد قابل به " حکام " اسلامى ايران

**همه آدميان در زندگى گذشته خويش، كم يا بيش، خطا هائى داشته اند. چه در انديشه و چه در عمل.

خطاى بزرگ روحانيت ما اين بود كه بدون دانش «مديريت» مدعى «حكومت» شد و با سرمايه اى به نام «فقه» كه در جاى خود ارزشمند است !و به گفته مرحوم آيت الله محمد حسين غروى اصفهانى (معروف به كمپانى) ؛ «هيچ ارتباطى به رياست حكومت و نظام و مديريت ندارد»، نامزد رياست و سياست شده و بر اركان قدرت مسلط شد و «ولايت مطلقه» را طلب كرد.
 ولايتى كه با قرائت رايج در بين اصحاب قدرت، نه امكان منطقى داشت و نه عملى و علمى بود، ولى در برخى زمينه ها، مصداق «آش نخورده و دهان سوخته» شد،

267 - شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۴ 
در مملكت اسلامي ايران اوضاع بشدت خر تو خر است
رئيس مجلس ششم كه از(بد حادثه) تكيه بر مسند مفاخر عقل و سياست زده بود و سفت و سخت از (كوزه) پر طراوت (!) ولايت (امروزي) ميخورد - اكنون در دور نهم انتخابات به اصطلاح رئيس جمهوري، اخذ آرا و نتيجه انتخابات را بشدت مخدوش اعلام كرده است. <انگار در هشت دوره ی قبلی اخذ آراء! درحکومت ولایت، غیرازاین دوره بوده است؟!>
آخوند مهدی کروبی، يکی از نامزدهای انتخابات رياست جمهوری! در جريان يک مصاحبه مطبوعاتی که در واپسين ساعات شمارش آرا انتخابات برگزار شد، اعلام کرد نتيجه اين انتخابات به دليل اعمال نفوذ سپاه پاسداران و بسيج مخدوش است.
_____________________
نه تنها نتيجه انتخابات اين دوره كه نتايج همه گزينش هاي موسوم به (مردمي) يكي پس از ديگري مخدوش بوده اند.
آنها كه در خلافت به اصطلاح ولايت ، ادعاي آزادي انتخابات دارند و آنها كه مردم ساده و امروز بيشتر ناچار و حريص و غافل را به پاي صندوق هاي راي مي كشند و خلاصه تك تك كساني كه به ذات و خصوصيات حكومت هاي بنياد گرا و واپس نگر علم و آگاهي دارند - ميدانند که انتخابات (آزاد) و ادعا بر تكيه به آراء مردم حرف خنده داري است.


۰۳ دی ۱۳۹۲

اينهم بخشي از (انشاء) ايام پيري مان . روزهائي كه سراپايش خاطره و ياد و يادگارهاست.

266- جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۸۴
روزهاي پاياني بهار
روز هاي پاياني بهار هميشه همراه روز هاي پاياني مدرسه است . روز هائي كه بي قرار فرجام قيل و قال درس و آسودن از امتحان آخر سال بوديم .
روز هاي رهائي از قيد و بند ساعت . زنگ . ناظم و مدير و معلم .
روز هاي آزادي از مشق و مسئله . تكليف شب و پاك نويس هاي مرتب و مكرر !.
روز هائي كه ميتوانستيم موي سرمان را بلند كنيم و در بند يقه سفيد نباشيم.
روز هائي كه ازجور استاد به مهر دوباره ي پدر مي پيوستيم .
..... اگر چه استادان همه (جبار) نبودند و پدران نيز هميشه مهربان نمي نمودند!.

ياد دوستان مدرسه كه دوستي ها شان بي ريا . بي شائبه و از ته دل بود.
ياد بازي هاي ممنوع ! و ياد عشق هاي ناكام تابستان و ياد روزگاران ....ياد ياران رفته.
شادي بودن . ديدن . دوست داشتن . آموختن و اميد وار بودن .
و.... امروز :
گر بخواهي كه بجوئي دلم . امروز بجوي
ور نه . بسيار بجوئي و نيابي بازم
اينهم بخشي از (انشاء) ايام پيري مان . روزهائي كه سراپايش خاطره و ياد و يادگارهاست.


265- پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۴ 
زنده ايم و دوباره آمديم.
چهار ماه آزگار هر روز از مقابل بناي (آزادي!!) در ميدان (شهياد) گذشتم و هر بار (آزادي) را در جامعه مملو از حاشا و دروغ كه حاصل همه ی همت و عرضه حضرات است در بند و در اسارت ديدم .
آن دم كه عفریت كريه دروغ وتقلب و واماندگي را در چهره مدعيان (اسلام ناب!) تماشا ميكردم . بچشم خود مي ديدم كه (آزادي) دارد از پس غبار سياهي كه هر روز در اطرافش مي چرخد و به هوا ميرود بمن و به آنها كه خطاي آزمودن آزموده را باور كرده اند - پوز خند ميزند. فرخ

عابران مانند (کلاس اولی ها) باقی مانده خوراکی ها و تنقلات خودشان را روی زمین میریزند و سطل های مخصوص آشغال که ظاهرا وسیله شهرداری ها در بعضی اماکن کار گذاشته شده است تا خرخره مملو از آشغال و خاکروبه است ....

264- سه‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ 
شهرداری ها خوابند و شهروندان بی خیال
ساکنان تهران خانه تکانی میکنند اما شهرشان را (زباله دانی) کرده اند
****
خیابانها همه مملو از آشغال و خاکروبه ...
مغازه ها تا بخواهی تمیز و تماشائی ...
عابران مانند (کلاس اولی ها) باقی مانده خوراکی ها و تنقلات خودشان را روی زمین میریزند و سطل های مخصوص آشغال که ظاهرا وسیله شهرداری ها در بعضی اماکن کار گذاشته شده است تا خرخره مملو از آشغال و خاکروبه است ....
بوی تعفن ناشی از انباشت خاکروبه ها در بستر جوی ها - درشمال و جنوب شهر به مشام میرسد و این در حالیست که رانندگان سواری ها (هزار ماشاء الله!) همه خوش ریخت و حتما خوش (بو) هستند....

__________________________

ناراحت نشویم و بد مان نیاید - تداوم بسیار رقت بار این وضعیت حکایت از بی خیالی مردمی میکند که دوست دارند آنان را با کلاس بدانیم و حتما با شخصیت شان بخوانیم ........... و دراین میان شهرداری ها و شهرداران بآنچه که همیشه اولویت و اهمیت داده اند انواع عوارضی هست که از شهروندان دریافت میکنند و (شعار) هائی است که بدون وقفه تا (میآید) کمرنگ شود - دوباره رنگش میزنند.......

ماشاء الله باین همه (حافظه) و این همه (تیزی) دماغ !

263-دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۳ 
عجب (شامه) کندی !
                      بو هائی که سالهاست به مشام ملت رسیده تازه دارد به دماغ (حضرتش!!) میخورد.
احمد جنتی، دبير شورای نگهبان (!)  نمايندگان مجلس شورای اسلامی را  در خطبه های نمازجمعه تهران از خود فروشی بر حذر داشته است!.. 
آقای جنتی در خطبه های نماز جمعه گفته بود: "بوهايی به مشام می ‌خورد، چون بعضيها طمع می‌ بندند به مجلس يا به کميسيون يا افرادی که با آن سر و کار دارند و می‌ روند آنها را تطميع می‌ کنند با مهمانی دادن با هديه و وعده دادن با کمک کردن اينها را می ‌خرند، اينها خودفروشی است. مجلس و کميسيون و نمايندگان نبايد خود را بفروشند. کار به اين کار نداشته باشيد، هديه قبول نکنيد".
______________________
ماشاء الله باین همه (حافظه) و این همه (تیزی) دماغ !.
262 - سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳ 
پسر كو ندارد نشان از پدر.......تو بيگانه خوانش نخوانش پسر‌!؟.

                                 فرماندار يكي از شهرهاي استان اصفهان، خودرو فرمانداري را فروخت!.
به نوشته روزنامه «كيهان»،اتومبيل پژو پرشياي نقره‌اي اين فرمانداري، كه پيشتر توسط همين پسر فرماندار! به علت استفاده‌هاي مكرر شخصي در دو تصادف، به شدت آسيب ديده بود، پس از تعمير به صورت قولنامه‌اي به يكي از شهروندان فروخته شد!...
با انتشار اين خبر، استانداري اصفهان از فرماندار مزبور خواست تا نسبت به بازپس‌گيري خودرو بيت‌المال ـ كه مانند ارث پدري فروخته شده ـ اقدام كند.... اما سماجت خريدار كار را مشكل كرد تا اينكه آقاي فرماندار مجبور شد با دادن غرامت دو ميليون توماني، معامله را فسخ كند و خودروي دولت را پس بگيرد.
گفته مي‌شود اين آقا پسر، دسته‌گل‌هاي مشابه ديگري نيز به آب داده است
____________________
بايد به (محضر!) حضرات ناب ! كه از وجود چنين فرزندان (انقلابي!) برخوردارند از ته دل ( آفرين!) گفت !..

آلودگی هوا در تهران، بار دیگر مدارس را به تعطیلی کشاند. عکس زیر که صبح امروز گرفته شده ، نشان دهنده فاجعه ای است که تهران را درگیر خود کرده است. مقایسه سطح فوقانی هوا که آبی است با هوای سطح شهر که خاکستری شده ، بسیار گویاست.

                         فاجعه ای که در حال بلعيدن تهران است


گدا هاي شهر مشهد تحصيلات دانشگاهي دارند !.

261 - دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۳
باين ميگن پيشرفت !!.
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد گفت: بر اساس داده های آماری بيست درصد متکدیان شناسایی شده این شهر تحصیلات در حد دیپلم و دانشگاهی دارند!.
 به گزارش خبرگزاری مهر سید جلال فیاضی روز دوشنبه به خبرنگاران افزود: بخش اعظم این افراد معتاد بوده که از خانواده طرد شده اند .
وی گفت: به عنوان مثال در بین متکدیان افراد با تحصیلات لیسانس دیده می شود که به دلیل اعتیاد، خانواده ها آنان را طرد کردند که ناگزیر به تکدی گری پرداختند!!.

____________________

             بيست در صد متکدیان مشهد تحصیلات در حد دیپلم و دانشگاهی دارند
                    براي مرور مشروح گزارش- تيتر بالا را كليك كنيد
و... يك خبر دردناك تر ديگر
باين اميد كه قصه پر غصه (سينما ركس آبادان) تكرار نشده باشد و مردم مظلوم قرباني توطئه نشده باشند.
آتش سوزي مرگ بار در مسجد ارگ تهران

تاكنون ۵۹ نفر جان خودرا از دست داده‌اند

260 - شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۳
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان ؟!.
*دو متربرف در رشت وبي خيالي مسئولان - آنها بي توجهي و بي خيالي خودشان را گردن (خدا) انداخته اند!!.
نامه اي ازاهالي گيلان
شهر من سه روز است که نه برق دارد و نه آب. خانه هاي بسياري از سنگيني برف فرو ريخته است.راهها همه بسته اند حتي بلوارها و چند خيابان اصلي شهر. هنوز گاز قطع نشده و آن هم اگر قطع شود واويلاست.
 با بسته بودن خيابانهاي اصلي شهر عملاْ کمکهاي ساير مناطق براي رسيدن به شهر بسيار مشکل شده است. الان با آب کردن برفها آب مورد نياز خود را تامين مي کنيم. استاندار هم در مصاحبه ديروز مي گويد 85درصد مشکلات مردم حل شده است!!.
انگار در شهري نفرين شده نفس مي کشم.مردم براي لقمه اي نان و آذوقه همگي آواره کوچه ها و خيابانها هستند. به زمين و زمان فحش و ناسزا مي گويند. از راديو مي شنويم که پيرمردي با ريختن خانه اش از سنگيني برف ناله مي کند و همسايه بغلي ضجه او را مي شنود ولي چون درب خانه اش باز نمي شود نمي تواند به آن پيرمرد کمک کند و با تلفن به صداي راديو- از هلال احمر کمک مي خواهد و آدرس مي دهد.
 گاهي پيرزني را مي بيني که در گوشه اي گريه مي کند. پيرمردي که در چشمانش اشک حلقه زده است. جواني که به خدا فحش ِ مادر و خواهر مي دهد !..
من بعد از سه روز به اداره دولتي يکي از دوستانم آمدم تا از اين فرصت اندک استفاده کنم و براي شماي که نمي شناسم همين دو کلمه را بنويسم. مسئولين شهر با تميز نکردن خيابانها از برف سنگين سه روزه (حدود 2 متر برف) عملاً بحران به وجود آوردند. مسئوليني که همه چيز را به گردن خدا مي اندازند. برف را ، تميز کردن برف را، آب را، برق را، و همه و همه کار خداست.!
 مسئولين بايد بخورند و بخوابند و سروري کنند. تنها رسانه عمومي راديو است و باز به غيرت صداي راديو بايد آفرين گفت که بي پرده صداي فحش و ناسزاي مردم را پخش مي کند تا شايد مسئولين را به غيرت بياورد