در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۰۵ دی ۱۳۹۲

اگر نمي تواني دستوراتي صادر كني كه به نا چارخرابي و زيان به بار ميآورد - بمن اجازه بده به ايران بيايم سه روز در دفتري در كنار دفتر تو جاي گيرم و از سوي تو و به نام تو به سران ارتش بگويم چه كنند .

274 - پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴ 
برگي از تاريخ معاصر ايران.
من يكسره در مورد رفتار (آنها) اشتباه كردم.
* محمد رضا<شاه> پهلوي چند روز پيش از درگذشتش در قاهره به سال 1980 - بمن گفت:
حسين پادشاه اردن حق داشت ... او در آغاز پائيز سال 1978 بمن تلفن كرد و گفت : آنچه آمريكائي ها دارند در ايران مي كنند درسال 1973 در مورد من آزمايش كردند ( ماجرائي كه سپتامبر سياه ناميده شد).... من پايداري كردم - توطئه شان را در هم شكستم و بي اثر كردم و آنان نا گزير شدند با من معامله كنند ... اگر نمي تواني دستوراتي صادر كني كه به نا چارخرابي و زيان به بار ميآورد - بمن اجازه بده به ايران بيايم سه روز در دفتري در كنار دفتر تو جاي گيرم و از سوي تو و به نام تو به سران ارتش بگويم چه كنند . خواهي ديد كه همه ي مسائل حل و دهان آمريكائي ها بسته ميشود!*

شاه ادامه داد :  من يكسره در مورد رفتار آمريكائي ها اشتباه ميكردم و به ويژه نمي خواستم حتي از دماغ ملتم خوني ريخته شود 
آخرين روزها - نهاوندي

273-چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴ 
بزرگترين اشتباه (او) در تحليل مسائل .
تاريخ معاصر را ورق بزنيم.
«سفر جورج بال كه از سرمشق نگاران سياست خارجي آمريكا و از نخبگان برخي از محافل پژوهشي و سياست پردازي و فشار آن كشور به حساب ميآمد - و اقامت دراز مدتش در تهران نيز اهميت داشت - به گونه اي درك نكردني در دفتري كه از سوي سازمان راديو تلويزيون ملي در اختيارش قرار گرفته بود مستقر شده بود .. مشهور ترين مخالفان را مي پذيرفت و آنان را به ادامه ي كارهاي شان تشويق ميكرد  و حتي بيانات خصمانه و پر از ناسزاي وي پس از بازگشت به واشنگتن نيز شاه را بي تفاوت گذاشت"!.
آقاي(كنت الكساندر دومرانش) رئيس ساز مان هاي اطلاعاتي ويژه ي فرانسه كه شاه به او احترام بسيار مي گذاشت و همانند دوست صميمي خود مي انگاشت هم به وي هشدار داده بود..

{ دومرانش} دير تر ها در خاطرات خود نوشت - روزي نام همه ي كساني را كه در آمريكا مامور فراهم كردن مقدمات رفتن او و برگزيدن جانشين اش كرده بودند به او دادم - حتي در يكي از گرد همائي ها ي آنان شركت كرده بودم كه يكي از مسائل مطرح شده در آن اين بود كه "چه كنيم كه عذر شاه را بخواهيم و چه كسي را جانشينش كنيم؟"
اما شاه سخنان مرا باور نكرد و گفت:.

هر چه بگوئيد باور مي كنم جز اين !.
ولي اعليحضرتا چرا در اين مورد هم حرف مرا باور نمي كنيد ؟
- براي اينكه احمقانه است كه مرا با ديگري جايگزين كنند.

 من بهترين مدافع غرب دراين منطقه هستم - من بهترين ارتش را دارم - من نيرومندترين هستم ......اين سخن آنقدر نابخردانه است كه نمي توانم باور كنم.
و... كنت دومرانش - جائي اندكي بعد در كتابش خاطر نشان مي سازد كه :
" بهر حال آمريكائي ها تصميم شان راگرفته بودند"
بله ! شاه درآن روزها باور داشت كه آمريكائي ها هرگز او را رها نخواهند كرد و اين .......بزرگترين اشتباه اودر تحليل مسائل بود»

آخرين روزها - نهاوندي