در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۱۹ اسفند ۱۳۹۵

زنان پولدار و مسن تهران،  مشتری پسران و مردان جوان
در برخی خیابان های تهران، علاوه بر زنان و دختران تن فروش، شمار پسرانی که با دریافت پول، شب را با زنان مسن اما متمول می گذرانند زیاد شده است.
روزنامه مردمسالاری در گزارش مشروحی در این باره می نویسد:
در آمد این پسران جوان بیشتر از زنان تن فروش است!. کار آنها معمولا از ۹ شب شروع می شود. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. بعضی مردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.
یکی از آنها می گوید: «زن‌ها به سراغ من می‌آمدند و من به دلیل مشکلات مالی پذیرفتم.»
سامان مربی بدنسازی است و لیسانس تربیت بدنی دارد. 
 می‌گوید: «چندین بار در خیابان زنان به من پیشنهاد داده بودند. اما من از این کار بدم می‌آمد. اما با بیمار شدن مادرم و هزینه‌های بالای درمان مجبور به این کار شدم!. اولین بار را با خانم بسیار زیبایی که همسر مسنی داشت بودم و برای یک هفته ۱۲ میلیون تومان به من پول داد. همین پول بی زحمت باعث شد که به این کار ادامه دهم. تا زمانی که قصد ازدواج نداشته باشم به کارم ادامه می‌دهم.
امیر حسابدار یک شرکت است و ۲۸ سال سن دارد. او سالهاست بدنسازی کار می‌کند. می‌گوید: «من از کاری که انجام می‌دهم، پشیمان نیستم. چندین زن متمول را می‌شناسم که پول خوبی به من می‌دهند.»
کامی می‌گوید: «امیر کلی کتاب خوانده است که چگونه با زنان رفتار کند.» امیر با لبخند می‌گوید: «من با علاقه این کار را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم ظرافت‌های زنانه را بشناسم. در ازای کاری هم که انجام می‌دهم از ۶۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرم.» کامی‌در ادامه با غیظ می‌گوید: «امیر خوب پول می‌گیرد . اما من از سیصد هزار تومان به بالا می‌گیرم. البته من ترجیح می‌دهم بیشتر مشتریانم زنان زیر ۵۰ سال باشند؛ ولی همیشه دنیا بر وفق مراد من نیست.»
بهروز که با نامزدش تلفنی مشغول حرف زدن بود، قطع می‌کند و می‌گوید: «من ۳ سال است که این کار را انجام می‌دهم، تا پول خوبی برای ازدواجم جمع کنم. کار پردرآمدی است، ولی به همان اندازه حال آدم را بد می‌کند!!. من اولین بار به خاطر یک چک مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می‌توانم پول سنگینی در بیاورم.»
دیوارها، سقف و زمین کافی‌شاپ از جنس چوب است. بوی سیگار و توتون از همه جا می‌آید. فرهاد جامعه شناسی می‌خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است. او می‌گوید: «من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می‌زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد. از آن روز در این کار افتاده‌ام.»
فرهاد از ۸۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرد. همانطور که قهوه تلخش را می‌نوشد، ادامه می‌دهد: «هزینه‌های زندگی‌ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. چون باید به خودم و لباس‌هایم برسم.»
                           
                                                ________________________________________