در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۲۷ آبان ۱۳۹۲

تا چند نوبت دست در سينه آن زن كرد و گفت (جن)تو خيلي حرامزاده است !، هي از دستم در ميرود!!.. تا آخر، جن را از بغل آن زن گرفت و در شيشه كرد !!.


134-  یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
                                                  خاطرات و خطرات 
* در كتاب معروف ،، خاطرات و خطرات،، مرحوم مخبرالسلطنه هدايت آمده است.
،، منتظم الحكماء صلحي، از دوستان من حكايت كرد كه روزي باتفاق ( ظهيرالدوله ) به ديدن ســـيد ابو طـــالب صدر الذاكرين ( رئيس روضه خوانهاي وقت) رفتيم. وارد شديم ، نشستيم ، سيد ابدا اعتنائي نكرد و خوش وبشي ننمود ، او متوجه زني بود كه آمده بود تا آقا (جن)اش را بگيرد!!. تا چند نوبت دست در سينه آن زن كرد و گفت (جن)تو خيلي حرامزاده است !، هي از دستم در ميرود!!..
تا آخر، جن را از بغل آن زن گرفت و در شيشه كرد !!. در شيشه را كه چيزي توش نبود محكم بست و به زن گفت . خوب كار تمام شد!!. آن زن برخاست و پاي در درگاه حياط گذاشت و يك اشرفي (سكه طلا) روي آستانه در گذاشت و رفت

آن گاه ، آقا ، (آخوند جن گير) رو به ما كرد و برخاست و تواضع نمود و خادمي را خواست و سفارش شربت و شيريني داد !.
ظهيرالدوله رو به آقا كرد و گفت: اين چه بازي بود در آوردي ؟!.
- سيد پاسخ گفت : اين مردم (جن) دارند !!بعضي را شما كه مرشد صوفيان هستيد مي گيريد و بعضي را هم من،!! ،،

___________________

نويسنده كتاب معروف و مشهور  خاطرات و خطرات ، از رجال دوران قاجار(ناصري) بوده..
روضه خوانها از ديرباز براي تحميق عوام دام گستري كرده اند و همچنان بر اين روال ( تغذيه) ميكنند.

135- سه‌شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۲ 
                                شپش قبله ي عالم !! 

در ميان خاطراتي كه از درباريان دوران قاجار نقل شده است ، اين يكي هم (متاسفانه) شنيدني است!..
گفتم متاسفانه ، زيرا اكثر قريب به اتفاق ما ايراني ها عادت داريم تا براي رسيدن به خواسته هاي بيشتر نامشروع خود و كسب عنوان و مقام و قدرت، (بت سازي) را بشكل (نهايت افراطي) آن در دستور رفتار خود قرار دهيم و هر بي اهميت و اعتبار و ارزشي را ، مقام و عنواني بخشيم كه فاقد آنست.....
هم امروز و هم چنين در روزگاران دور و نزديك ، شاهد (بت سازي و بت پرستي هاي) سراپا جهل و دروغ بوده ايم و مي بينيم و خوب به خاطر داريم كه چگونه حتي افرادي عامي و بيسواد و بيمار را عناوين الهي و روحاني داده اند!؟.
.
**به نمونه (مثال زدني) اين بت هاي (بي بته!) توجه كنيد
،، .... يكي از زنان دربار(حرم) فتحعليشاه قاجار در شبي كه شاه با او خلوت كرده و بسر ميبرده است، از گردن او(شاه) يك (شپش) ميگيرد!..
اين بانو كه حتي جرات نداشته به شپش سرو گردن و بدن اين (قبله عالم!!) بي حرمتي كند - بي آنكه جرات ابراز داشته باشد ، شپش را به طرز ماهرانه اي ( طوري كه شاه متوجه نشود) ميگيرد و در يك قوطي انگشتري كه نزديك بسترشان بوده است پنهان ميكند!. 

در ادامه اين خاطره آمده است كه :
بانوي مزبور چند روز بعد از زرگري(طلا فروش) ميخواهد كه برايش گردن بندي از جواهرات بسازد و (شپش) قبله عالم را در وسط قابي كه بعنوان نگين مشخص ميشده است ، قرار بدهد!!.
و بعد در شبي ديگر كه نوبت حضور در بستر ( قبله عالم) داشته است ، گردن بند (شپشي!) را به گردن انداخته و به طنازي مشغول ميشود.
كرشمه و طنازي به آنجا ميرسد كه شاه متوجه گردن بند ميشود و از زن مي پرسد: اين نقطه سياه وسط نگين چيست؟.
و آن خانم پاسخ ميگويد:
. چيزي است كه برايم خيلي (مقدس) است!!.
زيرا آن (سياهي)، ،، شپش قبله عالم ،، هست !!...