در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۱۹ بهمن ۱۳۹۶

سالمندی فصل انباشت مشکلات است یا دوران آرامش؟؟.

سالمندی در ایران
منحنی سنی جمعیت ایران در مسیری مخالف دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ افتاده است. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۱۴۱۰ تعداد سالمندان کشور ۳۰درصد جمعیت باشد؛ رقمی که برنامه‌‌ریزی برای سیستم سلامت و چالش‌های اجتماعی و فرهنگی را گوشزد می‌کند.
۹درصد سالمندان ایران تنها زندگی می‌کنند. ۵۲درصدشان از احساس تنهایی رنج می‌برند و فقط ۳۲درصد آنها از وضعیت اقتصادی خودشان رضایت دارند.
 رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان ایران < ملائی >  می‌گوید یک میلیون و ۸۰۰ هزار سالمند در كشور از هیچ نوع پوشش دستگاه‌های حمایتی و صندوق‌های بازنشستگی برخوردار نیستند.
جامعه‌شناسان نسبت به جابه‌جایی "ارزش‌ها" در جامعه  ایرانی هشدار می‌دهند؛ همان ارزش‌هایی که مراقبت از سالخوردگان را به نسل جوان‌تر واگذار می‌کرد و "احترام به حرمت بزرگ‌ترها" را وظیفه‌ای اخلاقی می‌دانست. حالا با تغییر سبک زندگی، جوان‌ها چنین بار نمی‌آیند تا "عصای دست پدر و مادر و سالخوردگان" باشند. خارج از خانواده هم سازوکاری برای تامین منزلت انسانی و اجتماعی سالمندان دیده نمی‌شود.
خانه سالمندان هنوز در ایران < ملائی >  تابو و به منزله "طردشدگی" و "بی‌کسی" است. در کهریزک که یکی از قدیمی‌ترین مراکز مردم‌نهاد برای مراقبت از سالخوردگان است، "فقر و بی‌کسی" معیار پذیرش معرفی می‌شود.
مدیر کهریزک جدا کردن سالمند از خانواده را مرگ تدریجی خوانده و گفته که بهترین آسایشگاه‌ها از بدترین خانه‌ها بدتر است.۷۰ درصد سالمندان کشور بیمه تکمیلی ندارند. این در حالی است که بیماری‌های مفصلی، مشکلات کلیوی و عروقی و ضعف بینایی و شنوایی از جمله بیماری‌های رایج در دوران سالمندی یا سالخوردگی هستند و درمان بسیاری از آنها به صورت سرپایی میسر نیست.
بیش از نیمی از زنان سالمند و حدود یک چهارم مردان سالمند از نظر اقتصادی به اطرافیان خود متکی هستند. تعداد زیادی از آنها زیر پوشش هیچ بیمه‌ای قرار ندارند و اگر هم دارند، خدماتی چون توانبخشی، مراقبت در منزل یا مراقبت‌های آسایشگاهی دریافت نمی‌کنند.
کارشناسان می‌گویند فضاهای شهری در ایران < ملائی > ، سالمندان را خانه‌نشین کرده است. سالمندان در بهترین حالت در پارک‌ها جمع می‌شوند و گپ می‌زنند. در حوزه خدمات داوطلبانه، عام‌المنفعه و فعالیت‌های اجتماعی از نیرو یا تجربه و دانش آنها استفاده نمی‌شود. فعالیت‌های محدود در این عرصه، ناشی از ابتکار و ارتباط‌های شخصی سالمندان است، نه مبتنی بر طرح‌ریزی کلان و فرهنگ سازی حمایت شده.
کارشناسان امور شهری نیز یادآوری می‌کنند که سالمندان شرایط مشارکت در جامعه را ندارند. از جمله آن که خیابان و اماکن عمومی و پارک‌ها مناسب‌سازی نشده‌اند. به اندازه کافی سرویس بهداشتی در سطح شهر نیست، استفاده از مترو و اتوبوس دشوار است، کوچه‌ها ناهموارند.
                              
كارگری و دست‌ فروشی پیرمرد‌ان و پیرزنان به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ صحنه‌ای آشناست. شورای ملی سالمندان  اعلام کرده که حدود یک‌سوم سالخوردگان کشور از فقیرترین قشرهای جامعه هستند.
حس بطالت و عزلت در بازنشستگی، مشکلات مالی، غم از دست دادن شریک زندگی و پراکنده شدن اعضای خانواده، ضریب افسردگی نزد سالخوردگان را بالا می‌برد.
 سالمندی فصل انباشت مشکلات است یا دوران آرامش؟، میوه‌چینی از باغ زندگی و انتقال تجربه به نسل‌های بعدی؟.
D W