در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۰۴ اسفند ۱۳۹۴

خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنیم؟.
فرسایش خاک، امکان جذب آب را هم در بسیاری از مناطق کشورمان از بین برده است... جنگل‌های زاگرس محو می‌شوند و بخش بزرگی از خاک گران‌قیمت کشورمان بر باد می‌رود، دشت‌ها یکی‌یکی بی‌آبان می‌شوند.
این روزها، بعد از سال‌ها فریاد کارشناسان خاک‌شناس و آب‌شناس، مسوولان! کشور مساله بی‌آبی و خشک‌سالی را اندکی جدی گرفته‌اند. در روزگاری که ایران، رکورددار فرسایش خاک در جهان شده، حرف گروه کوچکی از کارشناسان در این باره بیشتر از پیش شنیده می‌شود.
چندی پیش، رئیس انجمن علوم خاک ایران اعلام کرد که بر اساس معیار آمریکایی‌ها، هر تن فرسایش خاک حدود ۲۸ دلار خسارت را در زمینه‌های مختلف به آن کشور تحمیل می‌کند، و اگر میزان فرسایش خاک در ایران حدود دو میلیارد تن در سال باشد، خسارت فرسایش خاک در ایران، به ۵۶ میلیارد دلار می‌رسد.
خاک‌شناسان و کارشناسان آبخیزداری ایران اما، میزان فرسایش خاک سالانه‌‌ی کشور را ۵ میلیارد تن خاک می‌دانند. به عبارتی، <آمران یا روسری، یا تو سری> واکثر مردم ایران سالیانه در حدود ۱۴۰ میلیارد دلار سرمایه از دست می‌دهند و از این خسارت عظیم بی‌خبرند.
اگر این رقم را با میزان بازپس‌گیری مطالبات ایران پس از رفع تحریم‌ها مقایسه کنیم که هم و غم < دولت رژیم > متوجه آن است، خواهیم دید که در دوره مدیریت! او، جمع جبری سرمایه‌های به‌دست آورده و از کف رفته، حتما منفی خواهد بود.

فرسایش شدید خاک را در کجاها می‌بینیم؟
دشت‌ها و کوه‌پایه‌ها...افت شدید سطح آب زیرزمینی در بسیاری از دشت‌های ایران، به نشست این نواحی که زمانی حاصل‌خیز بوده، منتهی می‌شود و با بی‌آب شدن این دشت‌ها، بی‌آبان زاده می‌شود و شاهد رشد بیابانی شدن خواهیم بود.
 از بین رفتن رطوبت در لایه‌های رویی خاک‌های رسی، امکان فرسایش بادی را افزایش می‌دهد. با پایین آمدن سفره‌های آب زیرزمینی و نبود آب برای آبیاری درختچه‌ها و بوته‌ها در مناطق حاشیه بیابان‌ها، امکانات محدود برای بیابان‌زدایی هم از بین می‌رود و بسیاری از همین درختچه‌ها و بوته‌ها زیر ماسه مدفون می‌شوند...
از سوی دیگر، با قطع میلیون‌ها درخت در زاگرس، باعث شده که هم امکان جذب آب کاهش یابد و هم فرسایش خاک در کوه‌پایه‌ها بیشتر شود.
 محمد درویش، کارشناس پیشین موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع می‌گوید: «هر هکتار جنگل پهن‌برگ می‌تواند سالانه تا ۲ هزار متر مکعب آب را در خاک نفوذ داده و از هدررفتش ممانعت کند.
در حقیقت سرعت نفوذ آب در خاک جنگلی، دست کم ۴۰ برابر خاک غیرجنگلی است. بنابراین، حراست از رویشگاه‌های جنگلی به طور همزمان دو کارکرد مثبت دارد: نخست آنکه سدهای طبیعی زیرزمینی را پر می‌کند که همان اندوخته‌های آبی راهبردی کشور به شمار می‌روند و مهم‌تر آنکه با کاهش ضریب هرزآب، از جابجایی خاک و هدررفت ارزشمندترین ماده‌ی حیاتی زمین ممانعت به عمل آورده و آن را از گزند سیل‌ها می‌رهانند.» به عبارت دیگر، بریدن درخت‌های زاگرس، هم سرمایه‌های ملی یعنی سبزی و خاک را از بین برده و هم امکان ذخیره آب را به حداقل رسانده است.
اگر این داده درست باشد که ۱۸ میلیون درخت بلوط زاگرس از دست رفته باشد، تا چند دهه‌ی دیگر خاکی باقی نمی‌ماند تا ما و نسل‌های بعد به سرمان بزنیم از این بی‌کفایتی و خیانت!

امروز، دیر است، فردا، دیرتر.
اما از امتی که بیدار نباشد و از مسوولان!!<ملا و ملا زاده ها> ، مسوولیت نطلبد چه انتظاری می‌توان داشت؟ کدام جنبش حفظ خاک و میهن راه افتاده تا مانع از دست رفتن خاک با ارزش ایران شود؟.
 می‌گویند شهروندان ایرانی از این رخ‌داد بی‌خبر است. این بی‌دانشی از مسوولیت مردم کم نمی‌کند. مردمی که حافظ منافع و منابع خودشان هم نیستند، تشنه خواهند ماند و گرسنه.  وقتی مردمان میهن، به خاک سرزمین اهمیتی نمی‌دهند. مردمی که قدر خاک و آب و منابع خودشان را نمی‌دانند، چه آینده‌ای در پیش خواهند داشت جز نابودی؟
خاک وطن، شعار نیست، واقعیت است.
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنیم؟
khodnevis.
                                                                   شهر اهواز- بهمن ماه 94

                                                                   ملا و مملکت داری .........؟؟
                                           ___________________________________________