252- دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
اين دل است كه گاهي ميگيرد
هموطن عزيزي كه به يادداشت هاي اينجانب عنايت دارد و بايد پزشك باشند - طي مطلبي كه ميتواند تائيد بي ترديدي نسبت به (يادداشت ديروز من) " وقتي شعار جاي شعور را بگيرد - زندگي ميميرد" باشد - پس از اظهار لطف و محبت- برايم نوشته است كه :
"در مورد خط فقر گفتيد . آيا ميدانيد حقوق يك رزيدنت مجرد با فيش حقوقي شصت هزار تومان و متاهل ده هزار تومان بيشتر است ؟.
"آيا ميدانيد همين پزشك بعد از (دريافت دكترا) . در سن 35 و34 سالگي پايه حقوقي سي وسه هزارتومان دارد كه با تمام مزاياي محروميت از مطب و مناطق محروم و ...... در نهايت هرماه دويست و پنجاه هزارتومان حقوق و مزايا خواهد داشت؟!
هموطن خوبمان در ادامه يادداشت خود مي نويسد :
"حال شما خودتان حساب كنيد (وقتي برابر كارشناسي! دست اندركاران افرادي كه درماه كمتر از يكصد و نود هزارتومان درآمد داشته باشند زير خط فقر بحساب ميآيند) پزشكي كه هشتش در گروي نه است ، بايد چقدر بي مهري و بي احترامي ببيند و دم بر نياورد؟".
پزشگ بايد جوان و عزيزمان در پايان يادداشت ارسالي خودش باين نكته اشاره كرده كه متاسفانه بخاطر درآمد ناكافي طبعا دسترسي به مرور و مطالعه تحقيقات و بررسي هاي هر روزه دنياي پزشگي را نيز ندارد و حتي براي خريد مجلات مربوطه و مراجعه به سايت هاي علمي و فني در اينترنت كه مستلزم تحمل هزينه هائي هست با مشگل روبروست .
____________________
هم ميهن گرامی
نسل امروز ايران - بخصوص آنها كه شعور و آگاهي را فرا راه زندگي خودشان قرار داده اند ديدند و با همه ي وجود لمس و حس كردند كه وقتي اداره امور يك مملكت بخواهد براساس حديث و روايت و نقل قول و تعصب و نهايتا (تحجر) اعمال و اداره شود - وضعيت همين خواهد بود كه شما به يك از هزاران آن اشاره كرده ايد.
ايران قبل از انقلاب بخاطر نياز بيشتر به طبيب و متخصص- اطباء و متخصصين كشورها از جمله هندوستان را با شرايط بسيار عالي (تامين خانه با لوازم . خور و خوراك. مستخدم . اتومبيل و حقوق مكفي) فرا ميخواند و قرارداد هاي بلند مدت با آنها امضاء ميكرد .
(من شخصا در جريان دعوت و عقد قرارداد و اعزام اطباء هندي به شهر ها و نقاط دور دست ميهنم (ايران) در سالهاي دهه 1350 يوده ام.).
اكنون بايد اميد وار باشيم كه بحكم تاريخ و(نتيجه) آنچه كه تا امروز بار ها بعنوان معضل بزرگ برايمان روي داده - درآينده شاهد شكوفائي دوباره نسلي باشيم كه با كسب تجربيات بيشتر و بخصوص شناخت مصائبي كه سبب تحقير و توقف مان شده است موفق به جبران گردد كه ميدانم و آرزو دارم شما نيز همپاي آينده - خدمتگذار مردم سر زمين مان باشيد.
اين دل است كه گاهي ميگيرد
هموطن عزيزي كه به يادداشت هاي اينجانب عنايت دارد و بايد پزشك باشند - طي مطلبي كه ميتواند تائيد بي ترديدي نسبت به (يادداشت ديروز من) " وقتي شعار جاي شعور را بگيرد - زندگي ميميرد" باشد - پس از اظهار لطف و محبت- برايم نوشته است كه :
"در مورد خط فقر گفتيد . آيا ميدانيد حقوق يك رزيدنت مجرد با فيش حقوقي شصت هزار تومان و متاهل ده هزار تومان بيشتر است ؟.
"آيا ميدانيد همين پزشك بعد از (دريافت دكترا) . در سن 35 و34 سالگي پايه حقوقي سي وسه هزارتومان دارد كه با تمام مزاياي محروميت از مطب و مناطق محروم و ...... در نهايت هرماه دويست و پنجاه هزارتومان حقوق و مزايا خواهد داشت؟!
هموطن خوبمان در ادامه يادداشت خود مي نويسد :
"حال شما خودتان حساب كنيد (وقتي برابر كارشناسي! دست اندركاران افرادي كه درماه كمتر از يكصد و نود هزارتومان درآمد داشته باشند زير خط فقر بحساب ميآيند) پزشكي كه هشتش در گروي نه است ، بايد چقدر بي مهري و بي احترامي ببيند و دم بر نياورد؟".
پزشگ بايد جوان و عزيزمان در پايان يادداشت ارسالي خودش باين نكته اشاره كرده كه متاسفانه بخاطر درآمد ناكافي طبعا دسترسي به مرور و مطالعه تحقيقات و بررسي هاي هر روزه دنياي پزشگي را نيز ندارد و حتي براي خريد مجلات مربوطه و مراجعه به سايت هاي علمي و فني در اينترنت كه مستلزم تحمل هزينه هائي هست با مشگل روبروست .
____________________
هم ميهن گرامی
نسل امروز ايران - بخصوص آنها كه شعور و آگاهي را فرا راه زندگي خودشان قرار داده اند ديدند و با همه ي وجود لمس و حس كردند كه وقتي اداره امور يك مملكت بخواهد براساس حديث و روايت و نقل قول و تعصب و نهايتا (تحجر) اعمال و اداره شود - وضعيت همين خواهد بود كه شما به يك از هزاران آن اشاره كرده ايد.
ايران قبل از انقلاب بخاطر نياز بيشتر به طبيب و متخصص- اطباء و متخصصين كشورها از جمله هندوستان را با شرايط بسيار عالي (تامين خانه با لوازم . خور و خوراك. مستخدم . اتومبيل و حقوق مكفي) فرا ميخواند و قرارداد هاي بلند مدت با آنها امضاء ميكرد .
(من شخصا در جريان دعوت و عقد قرارداد و اعزام اطباء هندي به شهر ها و نقاط دور دست ميهنم (ايران) در سالهاي دهه 1350 يوده ام.).
اكنون بايد اميد وار باشيم كه بحكم تاريخ و(نتيجه) آنچه كه تا امروز بار ها بعنوان معضل بزرگ برايمان روي داده - درآينده شاهد شكوفائي دوباره نسلي باشيم كه با كسب تجربيات بيشتر و بخصوص شناخت مصائبي كه سبب تحقير و توقف مان شده است موفق به جبران گردد كه ميدانم و آرزو دارم شما نيز همپاي آينده - خدمتگذار مردم سر زمين مان باشيد.