در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۲۵ آذر ۱۳۹۲

بچه‌هايي كه نمي‌دانند سهمشان را از زندگي چطور چنگ بزنند. دختركان و پسركاني كه نمي‌شود بين آينده درهم تنيده‌شان ديوار و پرده كشيد. بچه‌هايي كه تجربه با هم بودن را از دست مي‌دهند تا بدون تجربه زندگيشان را به هم بدوزند

234 - جمعه ۲۷ آذر ۱۳۸۳ 
در هيچ رساله ای پوشيدن شلوار جين حرام نشده است..

...اينجا دانشگاه! آزاد قم است و دختران از صحبت كردن با پسرهاي همكلاسي مي‌ترسند!.
پشت پرده سبز رنگ ورودي دانشگاه كه فضاي دبيرستان را يادآوري مي‌كند، همه چيز دو قسمت مي‌شود: دو حياط، دو بوفه، كلاس‌هايي كه حتي دو در دارد براي جدا كردن دو جنس، دو نگاه- دختران و پسران!.... 
دختركان گوشه به گوشه در سهم كوچكشان از دانشگاهي كه آرزويش را داشتند نشسته‌اند. با چادرهايي كه بعضي‌ها دنبال خود مي‌كشند؛ براي اولين بار است تجربه‌اش مي‌كنند.آن هم يك تجربه اجباري كه نمي‌دانم چه چيزي در دلشان مي‌كارد!.
 من فقط يك همراه هستم كه به هواي دوستم وارد اين دانشگاه مي‌شوم. جلوي در به خاطر پوشيدن شلوار جين راهم نمي‌دهند. در هيچ رساله‌اي نخوانده‌ام كه پوشيدن شلوار جين حرام است..
قانونه!ـ حتي اگر اين قانون غلط باشه! .....تا حالا از اين موردها نداشتيم. كسي بحث نمي‌كنه اينجا.
به هرحال پوشيدن شلوار جين حرام كه نيست؟ـ جلف كه هست خانوم !. اين قدر جلوتون رو نگرفتن به اينجا رسيدين!.
.يعني همه اين آدم‌هايي كه شلوار جين مي‌پوشن جلف هستند؟....(تقريباً من رو به عقب هُل مي‌ده. بازوي راستم رو مي‌گيره و بدون هيچ بحثي، حتي بدون دادن جوابي براي سؤالم پشت پرده سبز دانشگاه جا مي‌مونم)...

راه برگشت قم تا تهران، آن هم بي‌نتيجه! اما اين داستان ارزش برگشتن دارد. حتماً گفتني‌هاي زيادي آن طرف پرده سبز خوابيده است. فردا، با شلوار مشكي ساده، مانتوي گشاد و چادر راه مي‌افتيم.
ميدان پانزده خرداد قم و باز رد شدن از پرده سبز دانشگاه. فضاي سبزي نيست. دخترها اين طرف ديوار و پسرها آن طرف. كلاس‌هاي درس با دو در مجزا!. پسرها روي نيمكت‌هاي جلو مي‌نشينند و دخترها نيمكت‌هاي عقب را پر مي‌كنند، آن هم با يك رديف فاصله ..... جلو! نشستن توي رديف( فاصله)- يعني خريدن نگاه‌هاي ناجور بقيه! يعني فكرها و قضاوت‌هاي نادرست كه ما در انجامش خيلي خبره‌ايم!.
ريحانه دانشجوي ترم اول زبان انگليسي است. روز ثبت نام به خاطر نداشتن چادر پشت در مي‌ماند و حتماً خاطره خوبي از روز پا گذاشتن به دانشگاه در ذهنش مي‌ماند 

يك كلاسمون در قسمت پسرها تشكيل مي‌شد. اون وقت دو تا از آقايون حراست! دخترها رو به صف مي‌كنن و ما رو تا قسمت پسرها مي‌رسونن. تا خود كلاس يعني بدون هماهنگ كردن با حراست و بدون اين كه يك نفر از اون‌ها دنبالت نباشند اصلاً‌حق ورود به اون طرف رو نداري.ـ
براي پسرها هم قانون همين طوره؟آره. اون‌ها هم بايد با حراست هماهنگ كنن. پسرها هم حق گذاشتن ته ريش يا ريش مدل دار ندارن. براي ما هم با اين كه چادر اجباريه اما به رنگ و مدل مانتو حساس هستن. بچه‌ها اصلاً از اومدن توي حياط مي‌ترسن. اينجا آدم همه‌اش فكر مي‌كنه داره گناه مي‌كنه. مثلاً دوستم هفته‌ها پيش مقنعه‌اش رو داخل مانتو كرده بود، تازه چادر هم سرش بود اما دم در نگهش داشتند. خانم حراستي! گفت: «ما بايد از فساد جلوگيري كنيم!»!!....دوستت چي گفت؟ـ هيچي! گفت: يعني ما اين قدر فاسد بوديم و خودمون خبر نداشتيم!......تو تهراني هستي؟ـ آره. اما خوابگاه نگرفتم. هفته‌اي سه روز ميام و برمي‌گردم.چرا خوابگاه نگرفتي؟ـ.....با هر اتاقي 12 نفر و قانون‌هايي كه سفت‌تر از اينجا، توي خوابگاه اجرا مي‌شد اصلاً نمي‌تونستم تحمل كنم. حاضرم 3 روز در هفته برم و برگردم.. بايد با اتوبوس برم كه براي يك دختر هيجده ساله چقدر امنيت داره؟ دائم بايد به راننده سفارش كنم كه يه خانوم بغل دست من بشونه.!!..آيا بشه آيا نشه.!!

يعني دانشگاه سرويس نداره؟ـ نه! واقعاً خنده داره كه توي دانشگاه به خاطر صحبت كردن با همكلاسي پسر از كلاس محروم مي‌شي اما بيرون اين در فرقي نمي‌كنه چه بلايي سرت بياد. يعني اگه 6 غروب هم تعطيل شدي مهم نيست پياده تا تهران بري يا هر جور ديگه!....
بچه‌هاي دانشگاه يك روز مي‌آيند و يك روز ديگر براي هميشه مي‌روند. شايد گذرشان هم به پرده سبز دانشگاه نيفتد. بچه‌هايي كه به غير از گذراندن فلان درس 4 واحدي و فلان آزمايشگاه 2 واحدي هيچ چيز ياد نگرفته‌اند. بچه‌هايي كه نمي‌دانند سهمشان را از زندگي چطور چنگ بزنند. دختركان و پسركاني كه نمي‌شود بين آينده درهم تنيده‌شان ديوار و پرده كشيد. بچه‌هايي كه تجربه با هم بودن را از دست مي‌دهند تا بدون تجربه زندگيشان را به هم بدوزند*
__________________________
احترام به شخصیت جوان، تشویق و ترغیب او به آنچه که او را برای سربلندی ایران فردا آماده میکند ، رعایت حقوق و اصول و آداب رفتاری و بالاتراز همه معرفی (باور)های خود به دیگران با این شکل و با اشکالی که گاه در حد رفتار وحشیانه صورت گرفته است - میشود به دین و آئینی که به نام او این همه تعدی و تجاوز میکنند - احترام گذاشت و علاقمند بود؟.
يك مشت موجودات كرم خورده و(مخ) فسيل شده با نسلي كه بايد سازنده فرداي ميهن باشد. اين گونه رفتار ميكند....... صحبت از دانشگاه و دانشجوست و نه ملا و مكتب؟!!.
* به سطور پاياني گزارش بالا يكبار ديگر دقت كنيم:
""دختركان و پسركاني كه نميشود بين آينده در هم تنيده شان ديوار و پرده كشيد اين گونه تجربه با هم بودن را از دست ميدهند تا بدون (تجربه) زندگي شان را به هم بدوزند"" *
* 

233 - پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۳ 
چشم (نمايندگان امام زمان) روشن؟!
اعتراض به دختر ربايى !
*
نماينده بروجرد در مجلس هفتم ديروز به اقدام محافظين يكى از نمايندگان مجلس كه با خودروى اين نماينده سعى در دخترربايى داشت، اعتراض كرد.

به گزارش ايلنا، «سيدمحسن يحيوى» ديروز طى تذكرى آئين نامه اى كه به صورت مستقيم از راديو پخش شد، به تشريح اين ماجرا پرداخت و گفت:
 در روزنامه ها نوشته اند كه محافظ نماينده اى بى شرمانه، گستاخانه و جسورانه جلوى دختر دانشجوى محجبه اى را گرفته و وقتى دختر از سوار شدن ماشين آنان امتناع كرده و سوار تاكسى شده است، جلوى تاكسى را مى گيرد و با ارائه كارت شناسايى و با زور اسلحه اين كار را انجام مى دهد!. 
______________________

حالا وقت آن رسيده تا همه ذوب شدگان در (ولايت!!) و تمام سربازان با نام و (گمنام!) امام زمان و ديگر حضرات ريز و درشت ام القراي  اسلامي بخاطر رسيدن به اوج بركات اخلاقي كه به يك نمونه كوچك آن اشاره شد - دست و پاي يك ديگر را غرق بوسه کرده و براي اينكه (نظر) نخورن ، دور سر یک دیگر اسپند بچرخونند و دود كنند!.