226- چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۳
وزارتخانه - يا تجارتخانه علوم ؟!.
«بازتاب» از كشف باندي كه به سرپرستي يكي از مديران وزارت علوم، به ارائه گواهيهاي جعلي و موفقيتهاي علمي براي تعدادي از آقازادهها و متمولان ميپرداخت، خبر داد
بنا بر اين گزارش، اداره كل امور دانشجويان وزارت علوم، با ارائه اطلاعات جعلي در جهت صدور معافيت براي تعدادي از آقازادهها، اقدام ميكند.در يكي از اقدامات، اين باند طي نامه شماره 30852/3/41، مورخ سي ام تيرماه 83 براي فرزند مشاور رئيسجمهور و رئيس يكي از سازمانهاي دولتي، اقدام به صدور گواهي جعلي موفقيت در المپياد علمي كرده است!!.
_______________________
چندي قبل نيز پرده از خريد و فروش مدرك دكترا و مهندسي در ميهن اسلامي (!!) برداشته شد و روزنامه ها نوشتند كه بسياري از حضرات وزير! و وكيل! و مدير و مدبر! و صد البته.{آيت و حجت!!} از شعبه صوري و ساختگي يكي از دانشگاه هاي غربي! كه در تهران سرگرم فروش مدرك تخصصي و كارشناسي بوده مدارك جعلي و تقلبي گرفته اند ..... كه البته نام چند نفر از حاج آقا ها را كه درميان شان {حجت الاسلام!) ودرجاتي از اين قبيل بوده اند هم معرفي شده بودند.
بخاطر ميآورم روزهاي شروع (انقلاب!!) را . ايامي كه (بدمستي) كرديم و (هستي خود و فرزندانمان را) دو دستي داديم دست يك مشت آفت و نكبت.
در آن روزها اكثر كساني كه در طول سالهاي قبل از انقلاب به دلايل گوناگون مشكلات حقوقي و اداري و اخلاقي داشتند. - از جمله راننده اي كه بكرات بجاي آمدن سر خدمت در اماكن بد نام گزارش ميشد و آقاي دكتري كه در سالهاي تحصيل در دانشگاه دنبال تحريكات سياسي (زنده باد و مرده باد) بودند
با در دست داشتن معرفي نامه هاي {مسجدي و منبري!} خودشان را به سازمانها و ادارات متبوع رساندند و كلت به كمر و انگشتر عقيق بدست بجان مسئولان و كاركنان افتادند .
آن روزها پوشيدن فرنج هاي نظامي و بستن كلت به كمر و گذاشتن ته ريش وپيچيدن {چفيه!} عرب ها دور گردن براي خودش عنوان و براي اهلش مقامي داشت!...... و امروز طبيعي است كه در يك خلافت خر توخر و بهم ريخته و از هم پاشيده كه آبروي تقريبا همه عناوين و ارزش هاي مرسوم و مردمي از بين رفته است . حيثيت و منزلت دكترا و ساير درجات تخصصي و تحصيلي را هم بايد از ميان برد..
225
تو مملكت امام زمان(!) چه خبره ؟؟
* تا بحال چنين خبر درد ناكي شنيده ايد؟
يكى از مسافران پرواز شماره 37 ماهشهر به تهران با شركت هواپيمايى كاسپين، دچار عارضه قلبى شد و پيش از فرود هواپيما جان باخت.
وزارتخانه - يا تجارتخانه علوم ؟!.
«بازتاب» از كشف باندي كه به سرپرستي يكي از مديران وزارت علوم، به ارائه گواهيهاي جعلي و موفقيتهاي علمي براي تعدادي از آقازادهها و متمولان ميپرداخت، خبر داد
بنا بر اين گزارش، اداره كل امور دانشجويان وزارت علوم، با ارائه اطلاعات جعلي در جهت صدور معافيت براي تعدادي از آقازادهها، اقدام ميكند.در يكي از اقدامات، اين باند طي نامه شماره 30852/3/41، مورخ سي ام تيرماه 83 براي فرزند مشاور رئيسجمهور و رئيس يكي از سازمانهاي دولتي، اقدام به صدور گواهي جعلي موفقيت در المپياد علمي كرده است!!.
_______________________
چندي قبل نيز پرده از خريد و فروش مدرك دكترا و مهندسي در ميهن اسلامي (!!) برداشته شد و روزنامه ها نوشتند كه بسياري از حضرات وزير! و وكيل! و مدير و مدبر! و صد البته.{آيت و حجت!!} از شعبه صوري و ساختگي يكي از دانشگاه هاي غربي! كه در تهران سرگرم فروش مدرك تخصصي و كارشناسي بوده مدارك جعلي و تقلبي گرفته اند ..... كه البته نام چند نفر از حاج آقا ها را كه درميان شان {حجت الاسلام!) ودرجاتي از اين قبيل بوده اند هم معرفي شده بودند.
بخاطر ميآورم روزهاي شروع (انقلاب!!) را . ايامي كه (بدمستي) كرديم و (هستي خود و فرزندانمان را) دو دستي داديم دست يك مشت آفت و نكبت.
در آن روزها اكثر كساني كه در طول سالهاي قبل از انقلاب به دلايل گوناگون مشكلات حقوقي و اداري و اخلاقي داشتند. - از جمله راننده اي كه بكرات بجاي آمدن سر خدمت در اماكن بد نام گزارش ميشد و آقاي دكتري كه در سالهاي تحصيل در دانشگاه دنبال تحريكات سياسي (زنده باد و مرده باد) بودند
با در دست داشتن معرفي نامه هاي {مسجدي و منبري!} خودشان را به سازمانها و ادارات متبوع رساندند و كلت به كمر و انگشتر عقيق بدست بجان مسئولان و كاركنان افتادند .
آن روزها پوشيدن فرنج هاي نظامي و بستن كلت به كمر و گذاشتن ته ريش وپيچيدن {چفيه!} عرب ها دور گردن براي خودش عنوان و براي اهلش مقامي داشت!...... و امروز طبيعي است كه در يك خلافت خر توخر و بهم ريخته و از هم پاشيده كه آبروي تقريبا همه عناوين و ارزش هاي مرسوم و مردمي از بين رفته است . حيثيت و منزلت دكترا و ساير درجات تخصصي و تحصيلي را هم بايد از ميان برد..
225
تو مملكت امام زمان(!) چه خبره ؟؟
* تا بحال چنين خبر درد ناكي شنيده ايد؟
يكى از مسافران پرواز شماره 37 ماهشهر به تهران با شركت هواپيمايى كاسپين، دچار عارضه قلبى شد و پيش از فرود هواپيما جان باخت.
شاهدان عينى اين حادثه، دردناكترين بخش اين ماجرا را زمانى مىدانند كه در فرودگاه مهرآباد، به جاى اينكه آمبولانس براى انتقال جسد در باند حاضر شود، پيكر بىجان اين مرد مسافر را روى چرخدستىهاى ويژه باربرى قرار دادهاند و روى آن برزنت كشيدند.
_____________________________
از يخ زدن بى خانمان ها- تا نورافشانى مساجد تهران
در خبرها آمده است كه ظرف هفته گذشته 5 بى خانمان و كارتن خواب در نقاط مختلف تهران بر اثر سرما جان خود را از دست داده اند. نهادهاى مختلف حكومتى حاضر به تامين بودجه لازم براى جمع آورى بى خانمان ها نيستند و در واكنش به گسترش فاجعه بى خانمانى مى گويند كه وجود افراد بى خانمان "مبلمان شهرى را خراب كرده است".
در خبرها آمده است كه ظرف هفته گذشته 5 بى خانمان و كارتن خواب در نقاط مختلف تهران بر اثر سرما جان خود را از دست داده اند. نهادهاى مختلف حكومتى حاضر به تامين بودجه لازم براى جمع آورى بى خانمان ها نيستند و در واكنش به گسترش فاجعه بى خانمانى مى گويند كه وجود افراد بى خانمان "مبلمان شهرى را خراب كرده است".
افراد بى خانمان و كارتن خواب در حالى در سرماى زمستان جان خود را از دست ميدهند كه به تبليغات ايدئولوژيك همچنان بودجه اختصاص مى يابد. از جمله براساس خبرى كه روزنامه ايران امروز - سه شنبه - انتشار داده است، شهردارى تهران 2 ميليارد ريال براى نورپردازى به مساجد اعتبار تامين كرده است. به گفته معاون خدمات شهرى شهردارى تهران ۳۰ مسجد تا پايان سال و ۷۰ مسجد در شش ماهه اول سال آينده نورپردازى مى شود. وى اضافه كرده است: هزينه نورپردازى هر مسجد ۷ ميليون تومان است كه هزينه برخى مساجد به ۱۵ ميليون تومان مى رسد .