171- پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۳
بخشي از گزارش روزنامه لوموند
در ايران ، آشنائي زن و مرد پس از ازدواج صورت ميگيرد !!.
ارزش اين گزارش از جمله يکي هم در اين است که روزنامه نگار اصرار به تحليل ندارد بلکه تنها مشاهداتش را در مقاله ذکر مي کند.
خانمي به نام فيروزه پزشک زنان و ديگري اناهيتا که مدتي در اروپا زندگي کرده و حالا مي خواهد در وطنش زندگي کند. اين دو نمونه اي از هزاران مثال هستند.
روزنامه نگار از اينکه دختران و پسران اجازه مکالمه در انظار عمومي را ندارند , با اين جمله که ثروتمندان مجالسي به سبک غربي ترتيب مي دهند مي گذرد.
او ناظر يک ازدواج است. مهريه اناهيتا يک مضراب گيتار است. مراسم در حضور عاقد و زير عکس بنيانگذار نظام!! و رهبر فعلي در جريان است. عروس اجازه طلاق , سفر و همه چيز را خواستار شده است.
عاقد مي گويد حق طلاق در اختيار مرد است. اناهيتا مي گويد من دست نوشته و تعهد شوهرم داريوش را که اينجا حاضر است دارم. عاقد مي گويد اجازه شوهر جنبه قانوني نخواهد داشت شما مي توانيد يک جلد قران را مهريه کنيد و نه ابرهاي اسمان و يا يک مضراب گيتار را.
اناهيتا مي گويد ولي شوهرم عاشق گيتار است و اين نوعي فداکاري از سوي او محسوب مي شود. داريوش داماد , عصباني و اناهيتا عروس , گريان محضر را ترک مي کنند. داريوش مي گويد من از اينکه در اين جامعه مرد خطاب شوم ننگ دارم. مقاله مي گويد تنها راه مراوده يک زوج در ايران ازدواج است.
نيمي از ازدواج ها سريعا به طلاق مي انجامد. در ايران اشنائي مرد و زن پس از ازدواج صورت مي گيرد و مردان براي کسب رضايت زن پيش از ازدواج معمولا دروغ مي گويند!.
گزارش از دادگاه هاي طلاق چيز تازه است هر چند که تاسف اور است. زني با دو فرزندش اشک ريزان مرد خانواده را نشان مي دهد , او معشوقه دارد , خرجي نمي دهد و با طلاق هم موافق نيست. قوانين <خلافت>اسلامي مدافع شوهر است براي همين او در برابر دادگاه همسر و دو فرزندش را تهديد به انتقام مي کند.
در عوض در اتاق بغل شوهري که مهريه را هنگام طلاق نمي خواهد بپردازد بايستي به زندان برود.
يک وکيل دعاوي مي گويد اين قوانين ماقبل تاريخي و با جامعه امروز ايران بيگانه است. قاضي ملا مدافع
قوانين موجود است.
مونيا براي اينکه حکم طلاق را بدست بياورد , از مهريه و امتياز نگهداري فرزند و همه حقوقش مي گذرد. او مي گويد در ايران به زن مطلقه مثل يک وسيله نگاه مي کنند "..
بخشي از گزارش روزنامه لوموند
در ايران ، آشنائي زن و مرد پس از ازدواج صورت ميگيرد !!.
ارزش اين گزارش از جمله يکي هم در اين است که روزنامه نگار اصرار به تحليل ندارد بلکه تنها مشاهداتش را در مقاله ذکر مي کند.
خانمي به نام فيروزه پزشک زنان و ديگري اناهيتا که مدتي در اروپا زندگي کرده و حالا مي خواهد در وطنش زندگي کند. اين دو نمونه اي از هزاران مثال هستند.
روزنامه نگار از اينکه دختران و پسران اجازه مکالمه در انظار عمومي را ندارند , با اين جمله که ثروتمندان مجالسي به سبک غربي ترتيب مي دهند مي گذرد.
او ناظر يک ازدواج است. مهريه اناهيتا يک مضراب گيتار است. مراسم در حضور عاقد و زير عکس بنيانگذار نظام!! و رهبر فعلي در جريان است. عروس اجازه طلاق , سفر و همه چيز را خواستار شده است.
عاقد مي گويد حق طلاق در اختيار مرد است. اناهيتا مي گويد من دست نوشته و تعهد شوهرم داريوش را که اينجا حاضر است دارم. عاقد مي گويد اجازه شوهر جنبه قانوني نخواهد داشت شما مي توانيد يک جلد قران را مهريه کنيد و نه ابرهاي اسمان و يا يک مضراب گيتار را.
اناهيتا مي گويد ولي شوهرم عاشق گيتار است و اين نوعي فداکاري از سوي او محسوب مي شود. داريوش داماد , عصباني و اناهيتا عروس , گريان محضر را ترک مي کنند. داريوش مي گويد من از اينکه در اين جامعه مرد خطاب شوم ننگ دارم. مقاله مي گويد تنها راه مراوده يک زوج در ايران ازدواج است.
نيمي از ازدواج ها سريعا به طلاق مي انجامد. در ايران اشنائي مرد و زن پس از ازدواج صورت مي گيرد و مردان براي کسب رضايت زن پيش از ازدواج معمولا دروغ مي گويند!.
گزارش از دادگاه هاي طلاق چيز تازه است هر چند که تاسف اور است. زني با دو فرزندش اشک ريزان مرد خانواده را نشان مي دهد , او معشوقه دارد , خرجي نمي دهد و با طلاق هم موافق نيست. قوانين <خلافت>اسلامي مدافع شوهر است براي همين او در برابر دادگاه همسر و دو فرزندش را تهديد به انتقام مي کند.
در عوض در اتاق بغل شوهري که مهريه را هنگام طلاق نمي خواهد بپردازد بايستي به زندان برود.
يک وکيل دعاوي مي گويد اين قوانين ماقبل تاريخي و با جامعه امروز ايران بيگانه است. قاضي ملا مدافع
قوانين موجود است.
مونيا براي اينکه حکم طلاق را بدست بياورد , از مهريه و امتياز نگهداري فرزند و همه حقوقش مي گذرد. او مي گويد در ايران به زن مطلقه مثل يک وسيله نگاه مي کنند "..