در ایران امروز ، " دین " شده اسباب فریب و دزدی و ریا
________
مشکلات ساختاری در< رژیم آخوندی > ایران محصول بی‌تدبیری، بی‌برنامگی، ناکارآمدی و فساد گسترده کسانی است که زاینده این < رژیم > و زائیده آن هستند.


۰۸ آبان ۱۳۹۲

ما براي رسيدن به دروازه هاي آزادي فكر و انديشه ، هيچ راهي جز بيرون آمدن از لاك تعصبات و خرافه نداريم و براي احياي روزگاري كه در آن بشود آسوده تر نفس كشيد- بايد به اعتقادات ديگران نيز، احترام بگذاريم.

یادداشت " پنجاه و یکم " -  ۲۹ شهریور ۱۳۸۱

ضرب المثل هاي ايراني، با همه ي گاه سادگي اش- سرشار از مفهوم و معناست. شنيده ايد كه ميگويند، عدو شود سبب خير- اگر خدا خواهد.
ما جوانهاي قديم كه متاسفانه در ميانه راه زندگي مان- بخاطر خشكي و خامي، كه بآن دچار بوديم ، فريب خورديم و بدست خود(زمامي) را
پذيرفتيم كه عليرغم تمام وعده هاي فريبنده اش، روزگارمان را بهم ريخت و ته مانده عمرمان را- همراه با آينده اي كه ازآن فرزندانمان بود،
تا اينجا، بدست (هيچ) سپرد. 

مشكل ما ، در آن روزهائي كه نبايد فريب ميخورديم - يكي هم، ناآشنائي مان به عشق وطن و علاقمندي به هويت و نشانه هايمان بود. در
(ينگه دنيا!)، پس از رخداد انفجار ننگين (دوقلوهاي) نيويورك، ناگهان عشق به ميهن و علاقمندي و ايثار به سرزميني كه ساليان دراز،
حس ملي و شور مليت در آن وجود نداشت بيدار شد و با تبليغات وسيع و دامنه داري كه انجام گرفت و همچنان پس از گذشت يكسال، در
اكثر زمينه هاي اجتماعي ، همچنان در حال تبليغ و تحريك هست- مردم آن سر زمين تازه متوجه شده اند كه دشمني را كه بفرض شناخته
بودند و همواره او را بيرون از كشور خود ميديدند ، ميتواند در كنارشان حضور داشته باشد و به هنگام فرصت، ضربه اي را كه لازم
باشد- برآنان وارد كند.
...اما در ميهن ما، در آن روزگاران كه عوايد حاصله از(نفت) تقريبا بحد اشباح در آمده بود- تبليغ و تهييج مردم به حس وطن دوستي و
آثار آگاهي از احساس مليت، رنگي نداشت و در هيچ مجلس و محفل و رسانه و گفتگوئي، از دشمناني كه نه روس بودند و نه انگليسي
و نه آمريكائي، هيچ بحث و سخني بميان نمي آمد و جز جنگ سياسي كه گاه بسته و گاه پيدا بود، كمتر كسي از نسل ما، بفكربزرگداشت و
تجليل از ميهن دوستان تاريخ و يادگار هائي كه بسياري از فرزندان ايران، براي سر بلندي كشورشان انجام داده بودند، مي افتاد.
اين وضعيت تا آنجا به غفلت و به خودخواهي و به فراموشي سپرده شده بود كه حتي بسياري از روشنفكران! ما ، براي خوشايند آنها كه
(آب و نان ! ) را برايشان مهيا ميكردند - به رد خدمات ميهن دوستانه افراد مي پرداختند و همه مباني و مفاخر ملي را فداي حفظ موقعيت
خود و حتما رضايت (ارباب) مينودند. 

در روزگار ما- آن سالهائي كه هنوز مردمانش- زنده اند ، دشمن ايران ظاهرا (چپ ) ها بودند ! و دراين اواخر (ارتجاع سياه) كه اين آخري
تنها در لفاف حرف و نه آگاهي ، گاه بر زبان رانده ميشد- كه مفهومي گنگ و در هم برايمان داشت .
آنها كه حدود سه دهه گذشته را بخاطر دارند- يادشان هست كه براي مبارزه با (ارتجاع)- بجاي بسط آگاهي ها و تحريك توانائي هاي آن.
تنها به تغيير تاريخ- از (شاهنشاهي)، به هجري و خورشيدي پرداختند و تعطيل (اربعين) چهلم در گذشت امام حسين را كه از روز
هاي تعطيل حذف كرده بودند ، دوباره تعطيل اعلام داشتند!. 

يادشان هست كه براي برقراري نوعي انعطاف كه بسيار هم غلط و بيجا بود- دستور به تعطيلي قمار خانه هائي دادند كه نود و هشت در

صد مردم كوچه و بازار- از وجود آنها - اصلا اطلاعي نداشتند!. و هنگامي مطلع شدند كه از اعلام تعطيلي آنها، با خبر شدند!.
اگر (آنها) كه در آن روزگار- سنگ ايران و ايراني را بسينه ميزدند- كمي هم از (حكم لايتغير) احكام مي گفتند و مشكلاتي را كه اين احكام
و يا به بهانه آن، كه عملا سد راه رشد و توسعه اجتماعي است مطرح مينمودند، و در مدارس و در موسسات آموزشي بشكل آگاهانه و
نه مغرضانه، آموزش ميدادند،از بسياري از اشتباهات جلوگيري شده بود.
اگر اعتقادات و باور هاي مذهبي مردم را - غير مستقيم به امور سياسي و دولتي، ربط نميدادند و براي خوشايند دگرخواهان ، اقرار به
گناه نمي كردند، وضعي بهتر از امروز داشتيم.
آنها كه زمام امور را با تمام قدرت چسبيده بودند- يك اشتباه بزرگ ديگر هم مرتكب شدند و آن اين بود كه هيچوقت نمي خواستند تا موانع
و مشكلاتي را كه بر سر راه خودشان مي ديدند- بامردم در ميان بگذارند و عاملين اين موانع را- بشكل حقيقي آن معرفي كنند.
هرچه بود- بي آنكه خواسته باشم جانبي بگيرم و بر له و يا عليه فرد و دسته و قوم و قبيله اي سخن گفته باشم ، آن دوران و آن روزگاران
گذشت و رفت و پربارترين اثري كه به قيمت (درد هاي) بسيار، براي ايراني بجاي گذاشت، يكي تجربه و آزموده اي است كه اكنون
ميتواند عبرتي براي ما و آگاهي ارزشمندي براي آيندگان، در بر داشته باشد.
جوانان ما، كه حتما ايران فردا متعلق بآنهاست بايد بدانند كه اگر در برابر حس ملي و ميهني ، بي تفاوتي از خود نشان بدهند و در كوران
زندگي، تنها بخواهند نظاره گر رفتار مسئولين باشند و براي حفظ منافع زود گذر خود - پاي صحبت هر كس و خسي بنشينند و كوركورانه
اطاعت امر كنند- هيچوقت قادر به شناختن عظمت خود و ارزشهاي حياتي ميهنشان نخواهند بود.
آري! عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد!. امروز به بركت زخم هائي كه بر اثر خطا ها و اشتباهات و حتي خيانت هاي دست اندركاران
ديروز و سوء استفاده كنندگان امروز بر پيكر روح و جانمان وارد آمده است - ميتوانيم و تا حد بسيار، توانسته ايم بقول امروزي ها!، سره
را از ناسره، تشخيص بدهيم و بدانيم كه براي فرار از دام ها، چه بايد بكنيم و براي برداشتن (دانه)- بهر قيمتي، خودمان را وا نگذاريم.
ما براي رسيدن به دروازه هاي آزادي فكر و انديشه ، هيچ راهي جز بيرون آمدن از لاك تعصبات و خرافه نداريم و براي احياي روزگاري
كه در آن بشود آسوده تر نفس كشيد- بايد به اعتقادات ديگران نيز، احترام بگذاريم
.

آنها كه عشق به سر بلندي وطن دارند و تاريخ عظمت ايراني را بخاطر ميآورند حتما ميدانند كه سرافرازي و سلامت يك جامعه ارتباطي
به (نفي) نظر دگر انديشان- آنهم به ضرب زور، ندارد. آنها كه راه توفيق را در طرد افكار ديگران ميدانند ، در انديشه رشد آگاهي نيستند و
تنها به خودشان - ولو به قيمت (پس رفت) يك جامعه ، مي انديشند.