یادداشت " چهل و نهم " - شهریور ۱۳۸۱
روزگاري بود كه يك مقاله نويس، يك منتقد ، يك تحليل گر و يك رمان نويس و نويسنده، مطلب و منظور خودش را در رسانه هاي نوشتاري
منتشر ميكرد و بي آنكه نظر انتقادي و يا پاسخي بر ادعايش، از سوي خوانندگان مطرح شود- بسته به (خطي) كه داشت و مايه اي كه مي
نگاشت، تا آنجا كه ميتوانست، يكطرفه ميرفت و بسيار به ندرت مورد سرزنش و (سئوال و جواب) قرار ميگرفت.
اما از وقتي كه (اينترنت)، شاهراه ارتباطات شد و سايت ها، يكي پس ازديگري روي (مانيتور) ها- نشستند،هم گسترده نشر، شگفتي آفريد
و هم پرسش و پاسخ ها و اعتراضات و تشويق و تائيد ها- كه از طريق (e-mail) ارسال ميشد، به بسياري از ابهامات و شك و ترديد ها
و (نسبت دادن) هاي ناروا مهر باطله زد و جز در موارد خاص كه (از ما بهتران) همواره در كار(انگ زني) هستند ، خط و خامه نويسنده
و تحليلگر و امثال آن، تا حدود بسيار زيادي براي خوانندگان، روشن شد.
منباب مثال، خود من با وجودي كه ساليان سال، آقاي خرسندي طنز پرداز معروف را از طريق جرايد مي شناختم- هيچوقت نمي توانستم
درباره موضوعي كه او به نثر و يا نظم مي گفت، اظهار نظري بكنم و احتمالا ايراد و اشكالي كه بزعم من قابل طرح بود با ايشان در
ميان بگذارم. اما هنگامي كه خرسندي سايت خودش را راه اندازي كرد و امكان تماس مستقيم با مردم برقرار كرد- از جمله
در مواردي از سروده هاي (بيشتر از نيش دارش) كه متوجه افراد ميشد، انتقاد نمودم و در نهايت فروتني و مهر، پاسخ لازم دريافت كردم.
اما مهمترين پديده اينترنتي كه اين روزها با نام (وبلاگ) و وبلاگ نويسي ، در سطحي چشم گير، رخ نموده است، براي برقراري ارتباط
و تماس با آنها كه دستي در نوشتن و ذهني در پرورش سخن دارند ، كار را دو چندان سهل و ساده كرده است.
اكنون، آنها كه در جمع بزرگ خودشان، كه فاصله اي به اندازه ( زمين) دارد- در آن واحد براي هم مي نويسند و پاسخ ميگيرند كه در
اين ميان ، هنوز هم متاسفانه به بقاياي اذهان آلوده كه نه با قلم- بل با اشاره به الفباي كيبرد- در اين جمع بي نهايت، مي نويسند برخورد
ميكنيم كه انگاري يا از دماغ فيل افتاده اند! و يا بشكلي كه بر بنده پوشيده هست (اسب ،ورشان- داشته است!).
روزگاري بود كه يك مقاله نويس، يك منتقد ، يك تحليل گر و يك رمان نويس و نويسنده، مطلب و منظور خودش را در رسانه هاي نوشتاري
منتشر ميكرد و بي آنكه نظر انتقادي و يا پاسخي بر ادعايش، از سوي خوانندگان مطرح شود- بسته به (خطي) كه داشت و مايه اي كه مي
نگاشت، تا آنجا كه ميتوانست، يكطرفه ميرفت و بسيار به ندرت مورد سرزنش و (سئوال و جواب) قرار ميگرفت.
اما از وقتي كه (اينترنت)، شاهراه ارتباطات شد و سايت ها، يكي پس ازديگري روي (مانيتور) ها- نشستند،هم گسترده نشر، شگفتي آفريد
و هم پرسش و پاسخ ها و اعتراضات و تشويق و تائيد ها- كه از طريق (e-mail) ارسال ميشد، به بسياري از ابهامات و شك و ترديد ها
و (نسبت دادن) هاي ناروا مهر باطله زد و جز در موارد خاص كه (از ما بهتران) همواره در كار(انگ زني) هستند ، خط و خامه نويسنده
و تحليلگر و امثال آن، تا حدود بسيار زيادي براي خوانندگان، روشن شد.
منباب مثال، خود من با وجودي كه ساليان سال، آقاي خرسندي طنز پرداز معروف را از طريق جرايد مي شناختم- هيچوقت نمي توانستم
درباره موضوعي كه او به نثر و يا نظم مي گفت، اظهار نظري بكنم و احتمالا ايراد و اشكالي كه بزعم من قابل طرح بود با ايشان در
ميان بگذارم. اما هنگامي كه خرسندي سايت خودش را راه اندازي كرد و امكان تماس مستقيم با مردم برقرار كرد- از جمله
در مواردي از سروده هاي (بيشتر از نيش دارش) كه متوجه افراد ميشد، انتقاد نمودم و در نهايت فروتني و مهر، پاسخ لازم دريافت كردم.
اما مهمترين پديده اينترنتي كه اين روزها با نام (وبلاگ) و وبلاگ نويسي ، در سطحي چشم گير، رخ نموده است، براي برقراري ارتباط
و تماس با آنها كه دستي در نوشتن و ذهني در پرورش سخن دارند ، كار را دو چندان سهل و ساده كرده است.
اكنون، آنها كه در جمع بزرگ خودشان، كه فاصله اي به اندازه ( زمين) دارد- در آن واحد براي هم مي نويسند و پاسخ ميگيرند كه در
اين ميان ، هنوز هم متاسفانه به بقاياي اذهان آلوده كه نه با قلم- بل با اشاره به الفباي كيبرد- در اين جمع بي نهايت، مي نويسند برخورد
ميكنيم كه انگاري يا از دماغ فيل افتاده اند! و يا بشكلي كه بر بنده پوشيده هست (اسب ،ورشان- داشته است!).
در همين چند روز گذشته بود كه يكي از نويسندگان ايراني، به جمع وبلاگ نويسان پيوست و يادداشت هاي روزانه و گاه به گاه خودش
را منتشر كرد. از آنجا كه يكي دو كتاب اين نويسنده را قبلا مطالعه كرده بودم، وقتي در پهنه مستقيم ارتباط پيدايش شد- گفتم كه تهنيت و
تبريكي بگويم.
برايش در دو سطر نوشتم فارغ از هر سبك و سياق و خط و جهتي، حضورتان را در جمع وبلاگ نويسان خوش آمد ميگويم.
و او بخلاف واژه هاي مهر آميزي كه همواره در كتاب هايش بكار ميبرد از پاسخ به (ئي ميل) من كوتاهي كرد!.
جالب است امضاي من (فرخ) بود و او اگر صفات نويسندگي را در جريان (رخداد) ها، از دست نداده بود حتما مي بايست جانب ادب،
ميگرفت.
اشاره ام باين موضوع ، با توجه به اينكه نامي از وي نبرده ام- صرفا باين خاطر هست كه اگر ديروز در غياب نت و وبلاگ، اين طور
سريع و مطمئن نمي توانستيم از حال و هوي و شخصيت اخلاقي ديگران باخبر شويم- امروز به مدد اين شاهراه جهاني و در جمع اين
همه اهل كمال- قادريم تا به جزئيات بيشتري از روش واقعي افراد پي ببريم و آنچه را و آنكه را مي شناسيم و ميخوانيم و دوست داريم،
بطور (كاملتر) نگاه كنيم.
را منتشر كرد. از آنجا كه يكي دو كتاب اين نويسنده را قبلا مطالعه كرده بودم، وقتي در پهنه مستقيم ارتباط پيدايش شد- گفتم كه تهنيت و
تبريكي بگويم.
برايش در دو سطر نوشتم فارغ از هر سبك و سياق و خط و جهتي، حضورتان را در جمع وبلاگ نويسان خوش آمد ميگويم.
و او بخلاف واژه هاي مهر آميزي كه همواره در كتاب هايش بكار ميبرد از پاسخ به (ئي ميل) من كوتاهي كرد!.
جالب است امضاي من (فرخ) بود و او اگر صفات نويسندگي را در جريان (رخداد) ها، از دست نداده بود حتما مي بايست جانب ادب،
ميگرفت.
اشاره ام باين موضوع ، با توجه به اينكه نامي از وي نبرده ام- صرفا باين خاطر هست كه اگر ديروز در غياب نت و وبلاگ، اين طور
سريع و مطمئن نمي توانستيم از حال و هوي و شخصيت اخلاقي ديگران باخبر شويم- امروز به مدد اين شاهراه جهاني و در جمع اين
همه اهل كمال- قادريم تا به جزئيات بيشتري از روش واقعي افراد پي ببريم و آنچه را و آنكه را مي شناسيم و ميخوانيم و دوست داريم،
بطور (كاملتر) نگاه كنيم.