یادداشت " پنجاه و سوم " - ۱۱ مهر ۱۳۸۱
نام ( رنده) را همه شنيده ايم. رنده اي كه با آن پياز و گاه خيار، خورد ميكنند و معمولا جزو ابزار مورد استفاده در همه آشپزخانه هاست. اين صفحه فلزي كوچك، با آن سوراخ
هاي تيز و برنده اش، اخيرا در كشور آلمان جنجالي بپا كرده و تقريبا موضوع داغ اكثر رسانه هاي اين كشور شده است!.
ميدانيم كه چيزي حدود 12 سال است قسمت شرقي سرزمين ژرمن ها به بخش غربي آن ملحق شد و ديوار كذائي اش كه يادگار اعوان و انصار (استالين!) بود، با سر و
صدائي كه كرد- ويران شد و راه را براي گرفتاران شرقي و الحاق آنها به غرب بقول خودشان پيشرفته تر و متمدن تر!. باز نمود.
اخيرا يك بانوي ساكن شرق آلمان - با ديدن تبليغي كه براي فروش (رنده) در روزنامه هاي برلين چاپ شده بود، سفارش خريد ميدهد و سه - چهار روز بعد، مورد سفارش خودش
را از طريق پست دريافت ميكند.
بانوي ياد شده، پس از دريافت رنده سفارشي، باين بهانه كه هيچ مزيت خاصي نسبت به رنده هاي قديمي و معمولي ندارد- آنرا بآدرس فروشنده بر ميگرداند و مطالبه وجه آنرا
ميكند.
كمپاني فروشنده بمحض دريافت رنده بر گشتي، نامه اي به آدرس خريدار مي نويسد و در نهايت پرخاش و تندي او را متهم به (شرقي) بودن ميكند و مدعي ميشود كه مردم
بخش شرقي، متاسفانه هميشه (نق نقو) بوده اند و هيچوقت نخواسته اند تا خودشان را با مردم بخش غربي همآهنگ و سازگار !! نشان بدهند.
بانوي شرقي، بمحض دريافت نامه ، انرا در اختيار يكي از روزنامه هاي محلي قرار ميدهد و مدعي ميشود كه غربي ها، باين وسيله به ما شرقي ها، اهانت كرده اند.
بازتاب نامه فروشنده و اعتراض بانوي شرقي بة آنجا ميرسد كه بسياري از روزنامه هاي ديگر ، خبر را بطور جدي منتشر ميكنند و كار به احضار فروشنده به شهرداري
برلين ميكشد!.
در شهرداري آقا را زير فشار ميگذارند و ميگويند بچه مناسبت اين نامه تند و اهانت آميز را نوشته است؟ فروشنده در مقام پاسخ ، اصرار ميكند كه من اين شرقي ها را
مي شناسم و ميدانم كه از جهت رفتار اجتماعي،بمراتب پائين تر از غرب نشين ها هستند!.
و.... هنگامي كه دليل بيشتر و مدرك قابل قبولي از اين آقا مطالبه ميكنند، معلوم ميشود كه شخص خودش از اهالي شرق آلمان و جزو همان مردمي است كه (بنا به ادعايش)
در كلاس پائين تري از مردم غرب آلمان قرار دارند!.